به بهانۀ سخنان فرزاد مؤتمن سینمای ایران می‌خواهد تماشاچی جنایت غزه نباشد

بازمانده‌ها را دریابید

انتشار گفت‌وگوی تازه فرزاد مؤتمن با علی فرهمند در بستر یوتیوب سروصدا به پا کرد، ولی این سروصدا ارتباطی به سینما به‌عنوان دال مرکزی حرف‌های این کارگردان نداشت. او در فرازی از گپ و گفتش با میزبان برنامه با اشاره به «فلسطین» و درد مردم «غزه» گفت اگر یک مدیر عاقل پیدا شود که به وی برای ساخت فیلم در مورد «غزه» پول بدهد او حتماً این کار را انجام خواهد داد.

بازمانده‌ها را دریابید
248989

به گزارش جهت پرس؛ مؤتمن البته در ادامه با گلایه گفت کسی حاضر نیست امکانات لازم برای تولید فیلم در مورد فلسطین را در اختیار کسی چون او قرار دهد، زیرا مؤتمن و افرادی که مانند او حرف‌های روشنفکرانه می‌زنند و پسند آن‌ها سینمای «ژان لوک‌گدار» است به‌خوبی می‌دانند که میل مدیران برای کار با آن‌ها آنقدر زیاد نیست که پول و امکانات را برای ساخت آثار سینمایی و تلویزیونی به پایشان بریزند!
فرزاد مؤتمن با هر متر و معیاری جزء سینماگران شاخص ایران به حساب می‌آید که پس از تغییر و تحولات صورت‌گرفته در «بنیاد سینمایی فارابی» که اثر اصلی خود را در کنار گذاشتن ایده حمایت از فیلمسازان مستقل و روی آوردن حداکثری به مقوله تولید «فیلم فاخر» نشان داد در حاشیه‌ای‌ترین نقطه از جریان اصلی سینمای ایران قرار گرفت و همین باعث شد که امثال او برای خلق و به تصویر درآوردن ایده‌‌های بصری و روایی‌شان حسابی در این سال‌ها به زحمت بیفتند. لب کلام فرزاد مؤتمن و دیگران این است که اختلافات بی‌اهمیت را کنار بگذاریم و با اجماع بر سر اشتراکات، روند گذشته را برای تولید محتوا در مورد مسئله مهمی مانند «فلسطین» و «غزه» مجدداً در پیش بگیریم. طبیعتاً این کارگردان هم فیلم بد در کارنامه‌اش داشته و هم آثاری را به مخاطبان هدفش در این سال‌ها ارائه داده که از نظر ارزش‌های فیلمیک در حد قابل قبول و خوبی قرار داشته‌اند، پس مؤتمن نیز از خیل عظیمی از فیلمسازان کمتر شناخته‌شده استحقاق بیشتری برای ساخت اثر در رابطه با فلسطین و سوژه محوری مقاومت دارد. باری، گفت‌وگوی کارگردان «شب‌های روشن» و «هفت‌پَرده» با علی فرهمند در برنامه اینترنتی «هوشمند» بهانه خوبی به دست نگارنده داد تا سرکی به تاریخ سینمای پس از انقلاب ایران بکشد و این ایده را دنبال کند که چرا روند تولید آثار استراتژیک در مورد «مقاومت» و به‌طور کُل «فلسطین» علی‌رغم اینکه این موضوع تبدیل به یکی از سرفصل‌های اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی شده در حد چند اثر خوب و تعداد زیادی اثر بی‌کیفیت باقی مانده و ادامه پیدا نکرده است. بار‌ها از این و آن به‌درستی شنیده‌ایم که سینمای ما چون هنوز تا تبدیل شدن به یک صنعت سودآور فاصله دارد، این وظیفه بخش دولتی و حاکمیتی است که برای تولیدات استراتژیک آستین همت بالا ‌زده و شروع به اقدام کند، اما مشاهده شده است که تهیه‌کنندگان نزدیک به حاکمیت در اغلب موارد پول و بودجه بی‌زبان را در اختیار کسانی قرار می‌دهند که اساساً «مقاومت» برایشان محلی از اعراب ندارد و خود را فقط مأمور به وظیفه می‌دانند! در ادامه با رجوع به اندک فیلم‌های تأمل‌برانگیز تولیدشده در سینمای ایران در مورد سوژه «مقاومت» قطعه‌های پازل این سؤال را کامل می‌کنیم که چرا مسئولان امر، پول و امکانات موجود را به این‌کاره‌ها نمی‌دهند تا برایشان در مورد غزه و فلسطین فیلم بسازند؟

آدم باش، هر طور خواستی باش
مسعود کیمیایی یکی از چهره‌های اصلی سینمای ایران در فصل پوست‌اندازی در اواخر دهه 40 شمسی است و به‌زعم فرزاد مؤتمن 10 دقیقه ابتدایی فیلم «گروهبان» او بهترین اثر سینمای ما محسوب می‌شود. کیمیایی هرچند با گام‌های لرزان، ولی توانست همچنان بعد از انقلاب هم پشت دوربین قرار گرفته و فیلم بسازد. او پس از تجربه‌های ناخوشایندی چون «خط قرمز» و «تیغ و ابریشم» به «سُرب» رسید که در مقایسه با قاطبه فیلم‌هایی که پیش‌تر ساخته بود از بُعد معنایی و همچنین امکانات تولید متفاوت بود. «سُرب» به‌‌شکلی کاملاً آشکار در ضدیت با «صهیونیسم جهانی» قرار داشت و فیلمساز به‌همراه تیرداد سخایی، به‌عنوان همکار فیلمنلمه‌نویسش کوچ دسته‌جمعی یهودیانِ صهیونیست به سرزمین موعود، یعنی «فلسطین» را در لایه‌های میانی اثرش مورد نقد درست و به‌غایت شدیدی قرار داد. کیمیایی در مصاحبه‌ای در مورد تجربه ساخت فیلم سینمایی «سُرب» گفت: «مشکل است که از خط انسان‌دوستی بگذری و درباره یهودیان جهان حرف نزنی، آن هم در روزگار سال 1368 که همه‌چیز در حال احتراق بود و ما در این شرایط فیلم را به یهودیان جهان تقدیم کردیم.» کارگردان «پسر شرقی» و «اَسب» در این اثر علایق ژانری خود در گونه «گنگستری» و «نوار» را به مسئله «آواره‌های یهودی» پیوند زد و از این طریق به شکل نسبتاً مستقل و بدون ایده از پیش تعیین شده مسئله مقاومت را به بحث اصلی و روز سینمای ایران تبدیل کرد. متأسفانه جو حاکم بر سینمای ایران وقتی روی یک موضوع و مسئله تأکید می‌کند که یک فیلمساز بزرگ پُشت آن قرار گرفته باشد والا دلیلی نمی‌بیند که بخواهد در مورد خباثت صهیونیست‌ها فیلم درخور توجهی بسازد! وجه اشتراک مسعود کیمیایی با فرزاد مؤتمن آن است که هردو می‌توانند با اتکا به قواعد زبانی مدیومی نظیر سینما، آثاری را تولید کنند که در عین تماشایی بودن، در لایه‌های میانی خود مفاهیم انسانی، نظیر مقاومت در برابر ظلم و ستم نظم مستقر جهانی علیه کشور‌های جنوب را از قلم نیندازند. در تاریخ سینمای ایران اگر دو فیلم ضدصهیونیستی «مهم» ساخته شده باشد، یکی قطعاً از آنِ مسعود کیمیایی و «سُرب» است؛ به‌طوری که هارون یشایایی، تهیه‌کننده نام‌آشنای سینمای ما و از رهبران جامعه یهودیان ایران از خالق «قیصر» به دلیل ساخت «سُرب» تشکر کرد و گفت که کیمیایی در این اثر یهودیت را از صهیونیسم جدا کرده که بعد‌ها همین طرز فکر به یک تئوری جهانی تبدیل شد. فرزاد مؤتمن هم بر این اساس می‌تواند ادامه‌‌دهنده راه سلف خود باشد و با توجه به علایقش نسبت به مسئله فلسطین، کار را جلو ببرد.

آخرین و مؤمن‌ترین «بازمانده» 
«بازمانده» اثر سیف‌الله داد، متأسفانه تنها فیلم مهم سینمای ایران است که مسئله فلسطین و اشغال آن توسط صهیونیست‌ها را در نقطه کانونی خود قرار داده است. مرحوم سیف‌الله داد از مدیران شاخص سینمای پس از انقلاب بود که در حوزه ساخت آثار جریان اصلی و سرگرم‌کننده هم تجربه خوبی به دست آورده بود، اما «بازمانده» مهم‌ترین نقطه‌عطف زیست سینمایی او محسوب می‌شد. سیف‌الله داد برای نگارش فیلمنامه «بازمانده» در چند نوبت به «سوریه» و «لبنان» مسافرت کرد و به دلیل آنکه تسلط خوبی به زبان‌های عربی و انگلیسی داشت به راحتی توانست متون ادبی و داستانی در مورد تشکیل دولت صهیونیستی در اراضی اشغالی را مطالعه کند؛ او درنهایت فیلمنامه اثرش را براساس داستانی از «غسان کنفانی»، نویسنده شهیر فلسطینی با نام «بازگشت به حیفا» به رشته تحریر درآورد. فیلم اگرچه برای حضور در جشنواره فیلم فجر با موانعی مواجه شد، ولی نمایش آن در میان افکارعمومی جهان عرب با محبوبیت زیادی روبه‌رو گردید. «غسان مسعود» از بازیگران برجسته سوری که بعد‌ها در فیلم «قلمرو بهشت»، ریدلی اسکات هم در نقش «صلاح‌الدین ایوبی» بازی کرد، در این فیلم در نقش «بدمن» داستان حضوری قدرتمند داشت. در فرایند ساخت «بازمانده»، سفارت ایران در دمشق پُشت تولید فیلم قرار گرفت و به‌خاطر علاقه‌اش به قصه، به‌صورت تام و تمام به گروه فیلمبرداری کمک کرد و اثر در بهترین شرایط تولید شد. ساخت فیلم در مورد فلسطین و مقاومت در ایران هیچ‌وقت تبدیل به روندی ثابت در میان تولیدات سینمای کشور نشد و نشان داد این اشخاص هستند که بنا به علاقه خود لوازم تولید فیلم را مهیا می‌کنند والا فرایند ثابتی در این رابطه وجود ندارد.