مدالآور المپیک:
ایذه نفرین شده نیست!
علیرضا مهمدی گفت: همیشه نگرانی ما این بود که نکند ایذه نفرینشده است، اما بعد به خودم میگفتم همه چیز را دو تا خاک و بارانداز تعیین می کند.
به گزارش جهت پرس؛ علیرضا مهمدی با اشاره به استقبال خوب مردم ایذه از مدالآوران المپیک اظهار داشت: ممنون آنها هستم، مردم ایذه سنگ تمام گذاشتند، اینجا ۹۰ درصد مردم یا کشتیگیر بودند یا به صورت دقیق پیگیر اخبار کشتی هستند. مردم خیلی کشتی را دوست دارند و ایذه شهر فرنگیکاران است. قبل از من هم نفراتی، چون پویا دادمرز، ایمان محمدی، حسین اسدی، پیام بویری، بهروز جمشیدی و… در ردههای مختلف مدال گرفته بودند، خداراشکر که من هم توانستم دلشان را با مدال المپیک شاد کنم. در مراسم تقدیر هم مدام از همه مهر و محبتشان قدردانی کردم. این اولین مدال المپیک شهر ایذه بود، خداراشکر میکنم که روسفیدشان کردم و تمام تلاشم را خواهم کرد تا در المپیک بعدی با طلا خوشحالترشان کنم.
قهرمان ۲۱ ساله ایذهای با اشاره به روزهای سختی که برای رسیدن به مدال المپیک پشت سر گذاشته و کسی آن روزها را ندیده است، گفت: داخل اردو که بودیم همیشه صحبتی بین بچهها باب شده بود، اینکه ایذهایها به تیم ملی میرسند، اما نمیتوانند مدال بگیرند. اتفاقا بچههای شایستهای هم از ایذه به مسابقات جهانی رفته بودند، این المپیک هم به این فکر میکردم، همیشه نگرانی ما این بود که نکند ایذه نفرینشده است، این برای من مسئله خیلی مهمی بود و هر شب به آن فکر میکردم، اما بعد به خودم میگفتم همه چیز را دو تا خاک و بارانداز تعیین می کند، من در خاک فن نمیخورم و فن میزنم.
مهمدی یادآور شد: این فکر که ایذه نفرین شده است، ایذهایها میروند و دست خالی برمیگردند اذیتم میکرد. دست همه کشتیگیرانی که قبل از من به مسابقات جهانی و آسیایی رفتند و مدال گرفتند را میبوسم، رامین طاهری، مهرداد مردانی، بهروز جمشیدی، حسین اسدی، پویا دادمرز، پیام بویری، اینها راه را برای من باز کردند که میتوانم مدال بگیرم و امیدوارم من هم راه مدال المپیک را برای قهرمانان ایذه باز کرده باشم.
وی ادامه داد: مردم ایذه خیلی اذیت شدهاند، رفاه ندارند و فقیرند. پدر خودم کارگر است و در عسلویه کار میکند. اینجا همه از وقتی بالغ میشوند، کارگری میکنند و خیلیها به عسلویه میروند، من وقتی مدال گرفتم خودم دو سه بار به عسلویه رفتم، جایی که کارگران کار میکنند. پدرم جزو همانهاست. باید اَبر انسان باشی که آنجا دوام بیاوری، در آن گرمای وحشتناک شرجی که گاز داخل هوا پخش است و به زور نفس میکشی.
نایب قهرمان المپیک ۲۰۲۴ گفت: پول کارگری هم که مشخص است، من جایی استخدام نیستم و جز این ماههای منتهی به المپیک که بعد از کسب سهمیه برای ما حقوق و کمی پاداش تعیین شده بود، درآمدی نداشتم و پدر کارگرم هزینههایم را تامین میکرد. با درآمد کارگری پدرم به اینجا رسیدم. اهل گله و شکایت هم نیستم. وقتی مردم به استقبالم آمدند، فقط آرزو کردم که این مردم طوری زندگی کنند که حقشان هست. یک لحظه شاد کردن آنها یک دنیا ارزش داشت. آنها از رفاه و چیزهای اولیه زندگی به دورند، فقر حرف اول را میزند.
نایبقهرمان سال ۲۰۲۳ وزن ۸۲ کیلوگرم جهان درباره سختترین مبارزهاش در المپیک تاکید کرد: مبارزه قبل از فینالم واقعا سخت بود. قبل از مسابقه کمی استرس داشتم. ژان بلنیوک از قبل الگوی من بوده و روزی میگفتم کاش دفاع خاکم مثل او شود یا شبیه او کشتی بگیرم. حالا باید با او کشتی میگرفتم و بردم به معنای قطعی شدن مدالم بود و در صورت باخت شاید حتی در کشتی ردهبندی مدال را از دست میدادم. این کشتی خیلی مهم و تعیینکننده بود. او الگوی من بود و میترسیدم به تجربهاش ببازم. این برایم استرسزا بود، چون فینال سال گذشته (جهانی بلگراد) را هم به تجربه حریف باختم. این برد برایم خیلی ارزشمند بود و خوشحالم کرد.
مهمدی درباره کشتی فینالش با سمون سمن نوویکوف بلغار و اینکه آیا به مدال نقره المپیک رضایت داده بود که شکست را مقابل این حریف تجربه کرد؟، گفت: بعد از بردن ژان بلنیوک، حس اینکه کار هنوز تمام نشده را داشتم. در فینال تمام توانم را گذاشتم، داور کمکی کم لطفی کرد و اخطار را به جای من به حریف داد. بیشتر از کشتی نیمهنهایی، در فینال کار کردم. نمیخواهم بهانه بیاورم. حریفم هم کشتیگیر درجه یکی بود، قهرمان جهان را برده بود. من هم در فینال اشتباهات زیادی داشتم و به هرحال باختم. به مدال نقره رضایت ندادم، هر چه زیرکتف به حریف بلغاری زدم، روی زانو میآمد و بیرون نمیرفت زورم به او نمیچربید. حس میکردم زور حریف از من بیشتر است، ولی اگر خاک را به من میدادند از او پوئن میگرفتم. همه فکرم این بود که در خاک امتیازم را جمع کنم، اما داور به من خاک نداد.
دارنده دو نشان نقره جهانی و المپیک درپایان با اشاره به کسانی که در این مدت حامیاش بودند و سختیهایی که پشت سر گذاشته است، گفت: برای این دو مدال، از خیلی چیزها گذشتم. چهار سال است که به خاطر حضور در مسابقات و اردوهای تیم ملی، حتی نتوانستم دیپلمم را بگیرم. از همه کسانی که در این مدت برایم زحمت کشیدند، ممنونم. قدردان زحمان مربیام ملکمحمد بویری هستم، طالب نعمتپور و حسن آقای رنگرز هم در اردوی تیم ملی خیلی برایم زحمت کشیدند، دستشان را میبوسم و امیدوارم همیشه در پناه خداوند باشند. با رباط پاره مدال گرفتم، بعد از مسابقات، دکتر کیهانی این را گفت. سرمربی تیم ملی هم میدانست، اما نگفتند تا کارم را انجام دهم. کمردرد هم دارم، مدتی باید به لحاظ بدنی ریکاوری کنم و دوباره تمریناتم را استارت بزنم.
نظرات
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
از ارسال نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد خودداری کنید.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نماييد.
نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.