او اختلال داشت ولی جریان ضد ایران لخت خودش را نشان داد!

ماجرای خانمی که دو روز پیش در دانشگاه آزاد علوم و تحقیقات عمل عجیبی نشان داد و خود را برهنه کرد، با واکنش‌های متعددی روبرو شده است.

او اختلال داشت ولی جریان ضد ایران لخت خودش را نشان داد!
201553
به گزارش جهت پرس؛ به نظر می‌رسد بویژه با توجه به سخنانی که همسر سابق ایشان گفته و گزارش‌هایی که درباره اختلالات روحی این خانم وجود دارد، بهترین واکنش، شفقت و دلسوزی باشد. باید به او کمک کرد که از این شرایط روحی خارج شود؛ با هر سلیقه‌ای که دارد. هر کسی حتی اگر مخالف حجاب باشد ولی از سلامت روحی کامل برخوردار باشد، حداقل به این شکل رفتار نمی‌کند. ضمن اینکه گزارش های متعددی وجود دارد که اصلاً مسئله‌ی واقعی در این ماجرا، اعتراض سیاسی یا اجتماعی بخصوصی نبوده است.
این از اصل ماجرا؛ امّا واکنش‌های جریان ضدایران به این اتفاق، یعنی همان جریانی که در سال ۱۴۰۱ پابرهنه به وسط معرکه‌ی مهسا امینی در ایران آمد، بسیار پندآموز است. برخی از آنها را خلاصه‌وار می‌گوئیم:
۱- حقیقت؟ نه من فقط روایت مطلوب خودم را می‌خواهم:
تصاویر این صحنه‌ی ناراحت‌کننده که منتشر شد، جریان مخالف ایران که از قضا حالا درباره نسل‌کشی اسرائیل از زنان و کودکان در غزه هم سعی می‌کند طرف رژیم صهیونیستی را بگیرد و با جمهوری اسلامی مخالفت کند، بدون اینکه اندک اطلاعات موثقی درباره موضوع منتشر شده داشته باشد، بلافاصله شروع به شادی و پایکوبی کرد! یک خانم در وسط دانشگاه برهنه شده؛ و این جریان اصلاً از واکاوی این داستان، حقیقت نمی‌خواهد! او روایت خودش را می‌خواهد. بدون اندک تحقیقی.
و سریعاً آغاز می‌کند به این داستان گویی که او قهرمان ماست، چون لخت شده. اینکه اصلاً ماجرا چیست و چه اتفاقی پیش از این موضوع رخ داده و آن خانم چه وضعیتی داشته، اساساً محلی از اعراب ندارد. برای جریان ضد ایران، بنیاناً «حقیقت» موضوعیتی ندارد، آنچه آنها می‌خواهند، صرفاً یک «روایت» است؛ روایتی که به کارشان در «تجارت» با سیاست و زن ایرانی بیاید!
۲-«انسان»؟ چه می‌گویی، من فقط «ابزار» می‌خواهم:
خانمی که آن حرکت ضداخلاقی را به هر دلیل مرتکب شده، چه حال و روزی دارد؟ از چه صدمه روحی رنج می‌برد؟ بعد از این ماجرا چه بر سر آبرو و شخصیتش می‌آید؟ خانواده او چه حسی از انتشار عمومی این عکسها پیدا می‌کنند؟
فکر می‌کنید اینها برای جریان ضد ایران کوچکترین اهمیتی دارد؟ اساساً آیا برای آنها «انسان» موضوعیتی دارد؟ خیر؛ تنها امر مهم در این ماجرا آن است که می‌توان از این انسان، چند روزی به عنوان ابزار استفاده کرد.
آیا کسی از جریان ضدایران برای حال روحی او غصه می‌خورد؟ ابداً؛ این جریان می‌خواهد سود خود را ببرد و تجارت خود را بکند؛ اگر انسان موضوعیتی داشت، آن زن فلسطینی هم انسان بود یا خیر؟ آیا خانواده‌ی این خانم هم انسان هستند یا نه؟ اصلاً خود او آیا به واسطه‌ی انسان بودنش، نیازمند دلسوزی هست یا خیر؟
۳- تو اختلال داشتی؟ مهم نیست، ما لخت خودمان را نشان می‌دهیم!
در کوران حوادث سال ۱۴۰۱، زنی به نام نیلوفر فولادی در آمستردام هلند رسماً برهنه شد؛ آن زمان ابتدا جریان ضدایران برایش سوت و کف زدند و در رسانه‌هایشان او را برجسته کردند؛ بعد که مشخص شد چقدر همین مسئله به ضررشان است و قوت استدلالهای طرفداران ایران را نشان می‌دهد که می‌گویند مسئله فقط به یک روسری ختم نمی‌شود و جریان کاملاً مشکوکی پشت قصه است، برخی‌شان چند ماه بعد شروع کردند به این داستان‌سرایی که اصلاً آن خانم، مامور خود نظام بوده است!
حالا در این ماجرا هم باز جریان ضدایران، از هول حلیم، به دیگ افتاد و لختِ خود را نشان داد. زبانِ حالِ این معاندان ایران به این نحو بود که درباره آن خانم می‌گفتند اگر تو اختلال داری، اهمیتی ندارد، ما به واسطه‌ی این صحنه،‌ لخت و برهنه‌ی ذات کمپین‌مان را نشان می‌دهیم و فریاد می‌زنیم که روسری بهانه است، ما نهایتاً از این سر و صداها برهنه شدن را می‌خواهیم.
قطعاً زن ایرانی با چنین کمپین‌هایی، نسبتی ندارد. اینکه برخی در کشور مخالف حجابند یا به آن اعتراض دارند، مسئله‌ای است که باید واشکافی شود؛ از این جهت که باید سنجید چه میزان از آن ناشی از شکاف فرهنگی است، چه مقدارش نمادی از اعتراض به مسائل اقتصادی و سیاسی است.
اکثریت آنها که سال ۱۴۰۱ اعتراض کردند، نسبتی با این کمپین‌های مشکوک پشت صحنه ندارند؛ امّا جریان ضدایران پشت ماجرا، حتماً حکایت دیگری دارند؛ جریانی که در بزنگاه‌ها، عیار خود را عریان نشان می‌دهد.