آیا مترسکهای اصلاحطلب نگران اهانت به قرآن نیستند؟
نفوذ و امکانات اصلاحطلبها در رسانههای رسمی و شبکههای اجتماعی غیرقابل انکار است. روزنامههایی همچون “جمهوری اسلامی” و “اطلاعات” که سنگ اصلاحات را به سینه میزنند تنها دو نمونه معمولی بهرهمندی این طیف از امکانات عمومی ایران است.
اگر چه اصلاحطلبها اصرار دارند که بخشی از مردم جهان اسلام محسوب شوند اما به شکل معناداری در پیچهای مهم تاریخی دنیای اسلام، نقش مترسک را بازیکرده و دچار سکوت مرگبار میشوند.
امروز نیز در یک از همان مقاطع مهم تاریخ هستیم که غرب جبهه تازهای علیه ایران گشوده و سوئد را به محلی برای اهانت به مقدسات اسلامی تبدیل کرده است.
چرا سران اصلاحات چرت میزنند؟
مطابق ادعاهای طیف اصلاحطلب انتظار میرفت که سران این جناح سیاسی واکنشی مانند دیگر مسلمانان جهان در مقابل اهانت بیشرمانه نسبت به قرآن کریم داشته باشند.
البته میتوان حدس زد که به دلایل پیدا و پنهان، عموماً اصلاحطلبها علاقهای به درگیر شدن با کشورهای خارجی خصوصاً غرب و مشخصاَ آمریکا ندارند؛ سوئد نیز به این بیعلاقه بودن تا آنجا ادامه دارد که حتی حمایت از شعائر و مقدسات اسلامی نیز، تبدیل به اولویت چندم اصلاحات میشود.
بیتوجهی سران اصلاحطلب به وقاحت دولت سوئد مبنی ب رحمایت از فرد اهانتکننده به قرآن، فقط در یک صورت میتواند موجه باشد و آن در خواب بودن این افراد است.
رسانههای اصلاحطلب، بیرنگ بیبو بیخاصیت
روال کاری روزنامهها، سایتها و سایر رسانههای زنجیرهای اصلاحات در برابر موضوعات مهم جهان اسلام همچون سوریه، یمن، لبنان، افغانستان، عراق،بحرین، فلسطین و امثالهم واضح و مشخص است.
تلاش برای تطهیر دستان خونآلود آمریکا و متحدانش در موضوع کشتار مردم بیگناه مسلمان در نقاط مختلف غرب آسیا اگر چه به صورت علنی دررسانههای اصلاحطلب پیگیری نمیشد اما روند کلی اخبار و خروجی آنها، چیزی جز این نبود.
حل با توجه به این کارنامه خراب، قاعدتاً نباید توقع داشت که در موضوع اهانت بیشرمانه به مقدسات اسلامی در کشور سوئد (به عنوان متحد آمریکا)، رسانههای اصلاحطلب واکنش خاصی از خود نشان دهند که البته عملا جز سکوت در باربر اهانت به قرآن و پرداختن به موضوعات حاشیهای و نامربوط، خروجی دیگری نداشتند.
دانهدرشتهای رسانههای اصلاحطلب هم مترسک هستند
کم نیستند شخصیتهای ریز و درشت رسانهای اصلاحطلب که با حمایتهای ویژه و طرحهای خاص، به افراد سرشناسی در شبکههای اجتماعی و یا رسانههای رسمی تبدیل شدهاند.
این افراد شاخص نیز همانند رسانههای نشاندار و سران اصلاطلب عملا به موضوعات حاشیهای و بحثهای سخیف رسانهای پرداخته و طی روزهای اخیر تقریبا بهطور کامل در برابر وقاحت حکومت سوئد ساکت بودند.
اصلاحطلبهای دیگر
بدنه عوام حامی اصلاحات و سایر علاقمندان به اصلاحات نیز طبیعتا از رسانهها و بزرگان اصلاحات الگو میگیرند. این امر سبب شده است که سکوت مرگبار از سران اصلاحات به پایینترین بخشهای تشکیلات آنها نیز رسوخ کرده و سکوت شرمآور بر کل این جناح سیاسی حاکم باشد.
تکلیف اصلاحطلبها چیست؟
شاید خود اهالی اصلاحات نی زندانند که دقیقاً به دنبال چه هستند. تناقض در ادعا و عمل اطلاحطلبها دیگر به جاهای باریک کشیده است. نمیتوان ادعای مسلمانی داشت اما با رسانههای معاند دین و اسلام در یک راستا عمل کرد. نمیتوان مدعی بهترین قرائت از دین خدا بود اما در برابر وقاحتها و جنایت آ»ریکا و متحدانش سکوت کرد.
به نظر میرسد اصلاحطلبها دیگر ناچارند یک بار برای همیشه تکلیف خودشان را با ادعاهایشان مشخص کنند تا مردم نیز دقیقاً بدانند به چه طرز فکری سروکار دارند.
نظرات
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
از ارسال نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد خودداری کنید.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نماييد.
نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.