یادداشت تحلیلی؛
آیا اسرائیل به غزه لشگرکشی زمینی خواهد کرد؟
یک تاریخ پژوه درباره لشگرکشی زمینی به غزه نوشت: مهمترین دلیلی که اسرائیل برای دستیابی به آنها ممکن است دست به چنین کاری بزند عبارتند از نابودی حماس، و سپردن باریکۀ غزه به حکومت خودگردان فلسطین است.
وحید خضاب، تاریخ پژوه نوشت: آیا اسرائیل به غزه لشگرکشی زمینی خواهد کرد؟ اولین پاسخ این است: هیچ چیز را به قطعیت نمیتوان تعیین نمود. فقط میتوان زوایای هر یک از گزینهها را سنجید تا به تحلیلی رسید.
بیایید فرضهای موجود را بررسی کنیم. سه فرض کلی وجود دارد:
لشگرکشی گسترده، و اشغال دوباره و کامل سراسر باریکۀ غزه
لشگرکشی محدود، و اشغال بخشی از نوار مرزی داخل غزه
یک ورود محدود زمینی (مانند سال 2014)، و بازگشتن به بیرون غزه
هر یک از سه فرض را در پستهای بعدی به صورت جداگانه بررسی میکنم.
فرض اول: لشگرکشی گسترده، و اشغال دوباره و کامل سراسر باریکۀ غزه
مهمترین دلیلی که اسرائیل برای دستیابی به آنها ممکن است دست به چنین کاری بزند (و برخی سیاسیون مطرح کردهاند) عبارتند از نابودی حماس، و سپردن باریکۀ غزه به حکومت خودگردان فلسطین (که روابط مسالمتآمیزی با اسرائیل دارد).
اما دو سوال در اینجا خودنمایی میکند:
1- آیا اسرائیل توان نظامی اشغال غزه را دارد؟ به نظر نمیرسد اینگونه باشد. تجربۀ سال 1982 به اسرائیل نشان داده بود که میتواند ظرف حدود دو هفته، از مرز، به پایتخت لبنان برسد. اما تجربۀ سال 2006 به اسرائیل نشان داد بعد از گذشت حدود دو هفته، حتی امکان اشغال روستاهای مرزی را نیز ندارد.
این موضوع، بیش از هر چیز به تغییر دکترین نظامی گروههای مقاومت (و انگیزۀ آنان در جنگ) و همچنین افزایش سطح توانمندیهای اطلاعاتی، نظامی،سیاسی و تسلیحاتی مقاومت بازمیگردد (که در این زمینه، نمیتوان نقش ایران را منکر شد.)
از این گذشته تجربۀ اردوگاه جنین پیش چشم ماست. این اردوگاه نه در غزه، بلکه در کرانۀ باختری و درست زیر چشم نیروهای امنیتی و نظامی اسرائیل و حکومت خودگردان قرار دارد. اسرائیل در سال 2002 به این اردوگاه لشگرکشی کرد تا نیروهای مقاومت را سرکوب کند و البته موفقیت نسبی نیز به دست آورد، هرچند تلفات سنگینی نیز (در قیاس آن روز) به او تحمیل شد. اما همین ارتش اسرائیل، از آن سال تا کنون، در محاسبات خود به این نتیجه نرسیده که امکان اشغال اردوگاه جنین را داراست و میتواند دست به این اقدام بزند.
دلیل این موضوع، به قدرتگیری فراوان «کتیبة جنین» (شاخۀ نظامی جهاد اسلامی در جنین) بازمیگردد. گروههای متعدد دیگری نیز از رزمندگان مسلح در جنین حضور دارند. با وجود مانورهای علنی آنها با سلاح در جنین، و چندصد عملیاتِ (البته عمدتا کوچک) مقاومت در کرانۀ باختری در سالهای اخیر، اسرائیل دیگر ریسک لشگرکشی به جنین را نپذیرفته است.
شک نمیتوان داشت که لشگرکشی به غزه، ریسک بسیار بزرگتری برای اسرائیل خواهد بود.
2- مگر تا سال 2007 که درگیریهای داخلی بین حماس و فتح در غزه، منجر به خروج فتحاویها از این باریکه و افتادن حکومت غزه به دست حماس شد، این باریکه در اختیار حکومت میانهروی خودگردان قرار نداشت؟ این حکومتِ دوست اسرائیل، در آن زمان چه آوردهای در زمینۀ کنترل مقاومت برای اسرائیل داشت که اکنون بتواند داشته باشد؟ مگر در سایۀ حکمرانی همین حکومت خودگردانِ ضدمقاومت و ضدحماس نبود که حمساویها در انتخابات سال 2006 مجلس فلسطین (که توسط همین حکومت خودگردان برگزار شد) اکثریت مجلس را به دست آوردند؟ پس تجربه نشان میدهد حضور یک دولت همراه اسرائیل در غزه، نه تنها قابلیت سرکوب مقاومت را نخواهد داشت، بلکه بر محبوبیت مقاومت خواهد افزود.
در جمعبندی این فرض باید گفت: این اقدام برای اسرائیل نه شدنی است، و نه در صورت شدنی بودن آوردۀ مهمی برای اسرائیل خواهد داشت.
فرض دوم: لشگرکشی محدود، و اشغال بخشی از نوار مرزی داخل غزه (بخش نخست)
برخی از کسانی که این فرض را مطرح میکنند، گمان میکنند: اسرائیل در این روزها چنان غزه را کوبیده که با یک شهرسوخته مواجه است، بخشهایی از غزه «صاف» و (خصوصا بعد از ضربالاجل اسرائیل به مردم غزه برای تخلیۀ شمال باریکه) از جمعیت خالی شده است و در نتیجه، اسرائیل با هیچ سختیای در اشغال بخشی از غزه مواجه نخواهد بود (و آنچه در فرض پیشین مطرح کردیم، در اینجا مطرح نیست).
اما حقیقت صحنه با این تفاوت دارد.
ویرانی در غزه باورنکردنی است. تا لحظۀ نگارش این سطور، 10500 منزل به کلی ویران شده است. اما تصاویری که از مناطق «با خاک یکسان شده» میبینیم، مربعهایی در محلاتی مانند الرمال (و نه حتی کل محله) است.
با وجود تمام کشتارها، که تا این لحظه آمار شهدا را به 2808 تن رسانده، نه شهر صاف شده نه از جمعیت خالی شده است. حتی منطقه شمال غزه، همچنلن مملو از جمعیت است. غزه سومین منطقۀ پرتراکم جهان است. 2 میلیون و 400 هزار تن در آن زندگی میکنند. با وجود جابهجاییها هنوز جمعیت فراوانی در منطقۀ شمال باقی است. اساسا امکان جابهجایی جمعیت چندصد هزار نفری در این شرایط ممکن نیست. اساسا جابهجایی به کدام «جا»؟ حکایت، شبیه دمیدن در مشمای پر از هواست.
اسرائیل دوست داشت شمال غزه از جمعیت خالی شود. دفتر هماهنگی امور انسانی سازمان ملل دیروز با تاکید بر اینکه «عددی نداریم» اعلام کرد موج گسترده انتقال از شمال به جنوب را رصد کرده. اما به هر روی، جمعیت فراوانی همچنان در شمال غزه هستند. همین الان در شمال غزه ۹ بیمارستان به کار مشغول است (و البته متاسفانه به زودی ذخیرۀ سوختشان که به آن برق تولید میکنند به پایان خواهد رسید.)
از این گذشته برای فهم قضیه باید تصویری از نقشه باریکه در نظر بیاوریم: باریکه غزه از چند شهر و شهرک و اردوگاه تشکیل شده است. بخش مهمی از جمعیت در شمال قرار دارند چون «شهر غزه» (مرکز باریکه) در شمال قرار دارد. بیت حانون و بیت لاهیا و اردوگاه جبالیا نیز در شمالند. الان ظاهرا چند سال است سرشماری نداشتهایم. اما فقط جمعیت شهر غزه در شمال حدود ۶۰۰ هزار نفر باریکه غزه است. یا مثلا ۱۰۰ هزار تن در بیت لاهیا و حدود ۱۱۵ هزار تن در اردوگاه جبالیا ساکنند. حدود نیمی از جمعیت کل باریکه غزه، در یک سوم شمالی باریکه ساکن هستند یعنی در «ایالت شمال باریکه» و «شهر غزه».
پس اسرائیل در اشغال حتی منطقۀ محدودی از غزه نیز با زمین سوخته و خالی از جمعیت مواجه نیست که به سادگی بتواند آن را اشغال کند.
اگر اسرائیل در ورود محدود زمینی برای اشغال بخشی از نوار غزه با زمین خالی مواجه نیست و مجبور به جنگیدن است، در این صورت ریسک تلفات او بیش از نیروهای حماس خواهد بود. در هر جنگی بدون تسخیر کامل غزه، اسرائیل در داخل بخشی اشغالی غزه در لاک دفاع فرو خواهد رفت و در نتیجه توان نیروی مهاجم چریکی (مقاومت) با امکانات فراهم شده در این ۱۶ سال، بیش از نیروی مدافع (اسراییل، پس از تسخیر بخشی از غزه) خواهد بود.
از این گذشته، ورود محدود زمینی، حتی بدون هیچ واکنشی از حزب الله، پیروزی اسرائیل نیست. نه حکومت حماس ساقط میشود، نه تونلها تخریب میشود، نه مخازن موشکی مصادره میشود، و نه حماس خلع سلاح میشود. فقط امکان تلفات بیشتر در صفوف ارتش اسرائیل به وجود میآید.
برخیها گمان میکنند ورود زمینی اسرائیل به غزه، باعث خواهد شد حماس دست پایین را پیدا کند و مجبور به امتیازدهی شود. اما باید پرسید ورود تا کجا؟ مثلا تصرف کل ایالت شمال؟ فرضا چنین شود، حتی تثبیت شود، حماس چرا باید امتیاز بدهد. این که یک مائده آسمانی برای حماس خواهد بود. در این حالت، نه حکومت حماس ساقط شده و نه مخازنش از بین رفته و نه محبوبیتش کاسته شده (بلکه به دلیل تجدید اشغال غزه، محبوبیت هر نیروی مخالفت اشغال، افزوده نیز خواهد شد). نیروهای اسرائیلی نیز که از آن سوی دیوار آهنین به داخل غزه (دژ و خانۀ حماس) آمدهاند و در ضربهپذیرترین حالت خود قرار دارند. اشغال غزه، اسرائیل را حتی از منظر حقوق بینالملل در جایگاه اشغالگر قرار خواهد داد (چنان که در سال 1967، با قطعنامۀ 242 چنین شد) و یروهای مقاومت حتی از امروز نیز مشروعیت بیشتری برای حمله به صهیویستها در غزه خواهند داشت.
از اینها. مهمتر، توان مقاومت برای شلیک موشک، همچنان باقی خواهد ماند (چون اساسا بخش مهمی از آن روی زمین نیست. چهمخزن، چه سکو).
در واقع، در چنین حالتی اسرائیل هم چوب را خورده و هم پیاز را!
نظرات
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
از ارسال نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد خودداری کنید.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نماييد.
نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.