گزارش تحلیلی؛
آخرین وضعیت جبهه نبرد در جنوب لبنان
ورود دشمن صهیونیستی به برخی روستاهای مرزی لبنان و تبلیغات زیاد، نباید کسی را ناامید کند زیرا باعث کاهش تلفات و راحتی کار رزمندگان حزب در زدن ضربات مستحکم در جبهه نبرد میشود.
به گزارش جهت پرس؛ کانال تلگرامی محلل نوشت: اکثر اخبار در خصوص وضعیت نبرد زمینی در جنوب لبنان مبتنی بر اخبار کمینهای حزبالله یا تصاویر دشمن است و تقریباً ارزیابی راهبردی از وضعیت وجود ندارد.
در ده روز ابتدای تهاجم رژیم، تصمیم قطعی فرماندهی مقاومت مبتنی بر سد نفوذ دشمن به اراضی لبنانی در طولانی ترین زمان ممکن بود. این کار نیاز به مقاومت بالای رزمندگان نیز داشت. البته مقاومت موفق شد تا در بیش از یک محور از نفوذ دشمن جلوگیری کند اما به زودی ثابت شد که نیروهای خط اول عملاً به مثابه نیروی استشهادی هستند زیرا تعدد محورها، شدت بمباران و اشراف پهپادهای ارتش رژیم، تعداد شهدای حزبالله را افزایش داد. دشمن نیز فقط در چند نقطه موفق به پیشروی شد اما پس از گرفتن عکسها به پشت مرز بازگشتند. تعداد تلفات دشمن اکنون حداقل 500 نفر است.
در ساعات اخیر، فرماندهی مقاومت در استراتژی خود اندکی تغییر ایجاد کرده است؛ بدین صورت که رزمندگان مقاومت میتوانند از بعضی نقاطی که ارزش نظامی ندارند، به نقاط امن و مجهز عقب نشینی کرده و پس از ورود دشمن، کمینهای سخت را اجرا کرد. در 48 ساعت گذشته بیش از سه بار این اتفاق افتاده و ارتش دشمن نیز برای عکاسی وارد شده و ساعاتی بعد عقب نشینی میکنند؛ البته آنها نیز متوجه شدهاند که تداوم روند فعلی به دلیل تلفات بالا امکان پذیر نیست.
حزب الله نیز جبهه را به سه خط تقسیم کرده است:
1. خط اول، نیروهای مقدم در خط جلو هستند که وظیفه سد نفوذ دشمن را بر عهده دارند. این نیروها تلاش میکنند حدالامکان از فاصله نزدیک با دشمن جنگیده تا آتش حریف نیز بر روی آنها کاهش یابد. هر محور درگیری توسط چند گروه اداره میشود و هر گروه نیز افراد کمی را شامل میشود. هر محور به نقاطی تقسیم شده و هر نقطه در دست افراد معین و البته سلاحهای معین قرار دارد. با پایان ذخیره اسلحه، نیروها میتوانند عقب نشینی کنند.
2. خط دوم، نیروهای اطلاعاتی و آتش حزب هستند که با رصد دقیق درون و بیرون لبنان، تجمعات و تحرکات دشمن را شناسایی کرده و آن را با خمپاره، راکت، ضدزره و … هدف قرار میدهند. خط دوم نقش مهمی در تلفات دهی دشمن دارد.
3. خط سوم، اما همانا یگان موشکی حزبالله است که صرفا بخشی از توان موشکی حزب در جنوب لیتانی را شامل میشود. این خط نیز وظیفه بمباران عمق اراضی اشغالی از کریات شمونه و صفد و طبریه تا عکا و حیفا و تلآویو را برعهده دارد.
ورود دشمن به برخی روستاهای مرزی و تبلیغات زیاد، نباید کسی را ناامید کند زیرا باعث کاهش تلفات و راحتی کار رزمندگان حزب در زدن ضربات مستحکم میشود.
گفته میشود اکنون ارتش دشمن در حال آماده سازی برای ورود از محور جولان در قطاع شرقی است. قطعا تجربه قطاع وسط و غربی برای دشمن در قطاع شرقی نیز تکرار خواهد شد.
اکنون رژیم صهیونیست یگانهای جدیدی وارد میدان کرده که هدف آن گسترش مانورهای نظامی و دستیابی به موفقیتی ولو اندک با گسترش تهاجم است زیرا به ارائه تصویر پیروزی به داخل نهاد اشغالگر نیاز دارد.
ارتش رژیم حدود 4000 سرباز در خط جلویی دارد که از پشتیبانی هوایی و دریایی برخورداراند. توپخانه رژیم قادر به شلیک 6 گلوله توپ کالیبر سنگین در 1 دقیقه است.
حزب الله اما با مانورهای تدافعی منعطف، ثابت و برنامه ریزی شده میان جنگ سنتی و معمولی در لبه جلویی و همچنین جنگ چریکی در صورت عقب نشینی در حال نبرد است.
اکنون حتی تعداد شلیک حزب مهم نیست بلکه مهم، تعداد ساکنانی است که روزانه در معرض حملات موشکی مقاومت قرار گرفته و دفاع هوایی رژیم نیز به طور روزانه به چالش کشیده میشود.
حزب الله اکنون برای تحمیل جنگی فرسایشی و طولانی اما خونین برای دشمن آماده است که تا درهم شکستن روحیه جامعه رژیم صهیونی استمرار دارد.
در نبرد زمینی، رزمندگان خط اول حزب غافلگیر نشدهاند زیرا رژیم کلاسیک میجنگند.
توضیح اینکه پس از جنگ 33 روزه، ارزیابی اتاق عملیات مقاومت این بود دشمن از این جنگ بهره برده و در تهاجمات زمینی بعدی ابتدا نیروهای زبده زمینی یک نوار وسیع را در مرز اشغال کرده و سپس نیروهای بعدی در مرحله دوم وارد میشوند؛ یعنی ارتش رژیم دیگر زرهی و مکانیزه خود را در خط اول به جلو نمیفرستد تا قربانی شوند اما در کمال تعجب این بار نیز ارتش رژیم دست به حرکتی نسبتا مشابه 2006 زد.
البته استراتژی کلی رژیم نیز همین تصرف یک نوار به عمق 3 کیلومتری برای ساخت سرپل و تهاجم به نقاط دیگر است اما مقاومت سازماندهی شده حزب و ساخت خطوط دفاعی انعطاف پذیر راه رژیم را سد کرده هر چند احتمالا این نیز طولانی نخواهد بود زیرا دفاع از زمین در استراتژی حزب ثابت نیست و تاکتیک اصلی، کشاندن ارتش دشمن به تله و انهدام لشکرهای رژیم است. کما اینکه حدود 50000 هزار سرباز رژیم در مناطق نزدیک مرز بوده و به طور روزانه زیر آتش حزب اند. هر تانکی که برای کمک میرود نیز هدف قرار میگیرد.
ارزیابی راهبردی نبردهای جنوب لبنان در پرتو تحولات منطقه
اکنون رژیم صهیونی چارهای جز ورود بیشتر به این ماجراجویی خود ندارد زیرا بانک اهداف خود را تقریبا به طور کامل در هفتههای قبل سوزانده است. مقامات صهیونیست تصور میکردند با 6 شوک متوالی در انفجار پیجرها و بی سیمها، ترور فرماندهان رضوان، تحمیل بحران آوارگی بزرگ در 1 روز، ترور دبیر کل حزب الله و نهایتا تغییر ارتش و دولت لبنان همزمان با یک تهاجم محدود زمینی، فروپاشی حزبالله قطعی است.
بنابراین برای بار چندم، رژیم وارد باتلاق لبنان شده، باتلاقی که اگر ادامه دهد با انهدام نیروهای خود مواجه خواهد شد آن هم در شرایط کمبود مهمات، خستگی سربازان ارتش، درگیری در جبهات غزه و ایران و عراق. از سویی تل آویو هیچ استراتژی خروجی ندارد و در صورت اشغال خاک لبنان هم بخشی از ارتش خود را درگیر یک جنگ چندین ساله ساخته و هم به حزب الله مشروعیت داخلی برای دفاع از لبنان داده است. این ها نیز جدای عدم دستیابی به اهداف اعلامی مانند بازگشت شهرک نشینان و توقف شلیک حزب است.
در این شرایط بن بستی برای رژیم، نتانیاهو اما این جنگ را یک جنگ وجودی میبیند همانگونه که نام جنگ را جنگ رستاخیز گذاشته پس دست به هر کاری خواهد زد؛ البته وی فهمیده که نابودی حزب الله ممکن نیست چون پس از آن ضربات وارده، حزب به سرعت خود را بازسازی کرد پس وی اکنون دو گزینه دارد:
1. بهم زدن وضعیت داخلی لبنان با هدف قرار دادن آوارگان شیعه در منازل سنی و مسیحی تا جنگ داخلی در لبنان کلید بخورد. همچنین با تداوم این حرکت، از بیروت، غزه دیگری ساخته خواهد شد.
2. راه اندازی یک جنگ منطقه ای میان ایران و آمریکا که در آن رژیم خود را به کناری کشیده و تماشاگر این جنگ بزرگ منطقهای است. این رخداد نیز ارتباط مستقیمی با پاسخ رژیم به وعده صادق 2 دارد.
البته یک شرط جدید یعنی روی کار آمدن ترامپ، برگ برنده جدید و مهمی به نتانیاهو خواهد داد و ورق را برای وی برمیگرداند. قطعا وضعیت دوم میتواند به این پیروزی کمک کند.
در شرایط پیچیده فوق، وزیر امور خارجه کشورمان در تورهای منطقهای خود تلاش میکند تا کشورهای فوق را در جهت توقف جنگ غزه و لبنان و جلوگیری از انفجار منطقه در یک کارزار فعال دیپلماتیک فعال سازد. البته پیام ثابت ایران در این سفرها، هشدار به آمریکا و مسئول دانستن آن و همچنین سایر کشورهای منطقه است تا در تجاوز احتمالی رژیم مشارکتی نداشته باشند. کشورهای عربی به نابودی حزب علاقه دارند و طبعا مانند غزه حتی اندک فشاری برای توقف جنگ نمی آورند اما اکنون که تئوری نابودی حزب پوچ شده و منطقه در آستانه انفجار قرار دارد، شاید بتوان جنبش جدیدی با دیپلماسی ایجاد کرد. البته این دیپلماسی نباید شامل یک آتش بس تحمیلی از سوی رژیم باشد که در آن برخی پیروزی های تاکتیکی رژیم در غزه و لبنان به عنوان دستاورد راهبردی به منطقه قالب شود.
در روزهای اخیر با عرصه پیچیدهای مواجهیم که از دل آن، «خاورمیانه جدید» متولد خواهد شد؛ رژیم به دنبال تولد این خاورمیانه از پورتال غزه و لبنان در مرحله اول و یا جنگ ایران و آمریکا در وهله دوم است، رهبر معظم انقلاب در نماز جمعه نصر اما رسما اعلام کردند که نظم مدنظر مقاومت از همان جایی که دشمن وارد شده یعنی غزه و لبنان تثبیت خواهد شد.
نظرات
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
از ارسال نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد خودداری کنید.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نماييد.
نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.