یادداشت تحلیلی درباره سرنوشت اغتشاشات

چیزی به نام «ایرانِ فردای براندازی» وجود ندارد

علی اینه ور در یادداشتی نوشت: برای نقره‌داغ کردنِ فساد و مفسد و رانتی، برای اصلاحِ ممکلت و اصلاحِ چارچوب‌ها و چوب‌ها و چکش‌های قضا، و اصلاحِ روش‌ها، و اصلاحِ مجلسی‌آدم و دولتی‌آدم، و اصلاحِ هرچی که ما رو عقب نگه داشته باید دعوا گرفت.

چیزی به نام «ایرانِ فردای براندازی» وجود ندارد

چیزی به نام «ایرانِ فردای براندازی» وجود نداره. یه دودوتا چهارتای ساده است: کسایی که نمی‌خوان ایرانِ فردای براندازی وجود داشته باشه، از کسایی که می‌خوان وجود داشته باشه، هم بمب و موشک و تانک و اسلحه بیشتری دارند، هم سرباز بیشتری، هم پول بیشتری، هم قدرت بیشتری.
و بر فرض قریب به محال که تمام لایه‌های امنیتی و نظامیِ حکومت (که با یک‌دهمش سوریه و عراق و یمن رو حفظ کرده) شوخی‌شوخی و چرتی‌تخیلی فروبریزه، و حزب‌اللهی هم دست‌به‌سینه بشینه نگاه کنه؛
انقدر «سهم‌خواه» و «تجزیه‌طلب» و «تروریست» و «ناتو» و «سعودی» و «اسرائیل» و اَرِه و اوره تو صفِ به‌خاک‌سیاه نشوندنش هستن، که نوبت به «ایرانِ سکولارِ دموکراتیکِ سوئیس‌طورِ فانتزیِ خوشگلِ» تو نمی‌رسه.

این بدیهیات، ربطی به دین و عقیده و حزب و وسط و بغل نداره، و حاصل یک‌ربع حساب‌کتابِ منطقی با عقل سالمه، ولی زنهار که مجوزِ توسری‌خوری و ساکت موندن باشه، و بالعکس، از هرجا که صدامون درمیاد باید فریاد بزنیم، و از هر راهی که می‌شه باید «دعوا گرفت»؛

برای نقره‌داغ کردنِ فساد و مفسد و رانتی، برای اصلاحِ ممکلت و اصلاحِ چارچوب‌ها و چوب‌ها و چکش‌های قضا، و اصلاحِ روش‌ها، و اصلاحِ مجلسی‌آدم و دولتی‌آدم، و اصلاحِ هرچی که ما رو عقب نگه داشته…

و هرچند اصلاح‌طلب‌ها حیثیتِ این واژه رو حیف و حروم کردن، ولی راه دیگه‌ای نیست. چه اونا که به خوابِ صحتِ دولت رفتن، و چه اونا که تو توهمِ براندازی چپیدن، همه رو باید چک‌وپیچ و بیدار کرد.