احمد کارآمد – مطالبی که در ادامه خواهد آمد به معنای حمایت از آقای #رائفی_پور نیست و هدف من تنها بیان قسمتی از واقعیت موجود است!
الف) علی‌اکبر رائفی‌پور سالهاست در حال فعالیت تبیینی، پژوهشی و شبکه‌سازی در میان مردم با تمرکز بر قشر جوان به ویژه دانشجویان است. ماحصل تلاش‌های او موسسه مصاف است. که توانسته یکی از قوی‌ترین و گسترده‌ترین شبکه‌های مردمی کشور را ساماندهی و بکارگیری کند. مصاف در فضای‌مجازی نیز نافذترین و گسترده‌ترین شبکه فعالان رسانه‌ای را ایجاد کرده است!
ب) مشکل اغلب مخالفان مصاف و شخص رائفی‌پور، حسادت و بعضاً نیز ناکامی در کار تشکیلاتی علیرغم داشتن دبدبه و کبکبه بودجه و حمایت فراوان در این حوزه است. همان‌ها که سال‌ها “کار تشکیلاتی” ورد زبانشان بود و دوره‌ها و طرح‌های مطالعاتی و … برای آن برگزار می‌کردند و خود را متخصص و مدرس کار تشکیلاتی معرفی می‌کردند اما در میدان عمل نتیجه کارشان “تقریباً هیچ” است.
ج) خروجی ۱۰ها حزب بزرگ و کوچک را که بررسی کنیم متوجه می‌شویم که بعضا حاضران یکی از سخنرانی‌های رائفی‌پور از کل اعضای این احزاب بیشتر است!
د) اصلاح‌طلبان که تکلیفشان مشخص است اما مشکل رفقای اصولگرا این است که به جای درک واقعیت، از سر حقد و کینه جریان ایجاد شده توسط آقای رائفی‌پور را تحقیر می‌کنند و احتمالاً بر این باورند که با تحقیر می‌توانند مردم را از اطراف این جریان پراکنده کنند.
ه) اما تحقیر و تمسخر واقعیت را تغییر نمی‌دهد. برخلاف نظر برخی اصولگرایان داده‌ها و تحلیل آمار و ارقام و روندهای رسانه‌ای نشان می‌دهد جریان آقای رائفی‌پور و موسسه مصاف چه بخواهیم و چه نخواهیم از قوی‌ترین و فراگیرترین جریانات مردمی یک دهه اخیر است.
ی) برخی رائفی‌پور و حامیان او را به فرقه‌سازی و انحراف متهم می‌کنند درحالی که احتمالا حتی هیچ تعریفی در حد ویکی‌پدیا نیز از مفهوم فرقه نمیتوانند ارایه دهند. ضمن آن که این برچسب‌زنی در حالی صورت می‌گیرد که این جریان از اساس برخواسته از دل انقلاب اسلامی است و حامیان رائفی‌پور همین جوانان و مردم دلباخته اسلام و انقلاب و ولایت فقیه و بسیج و هییت‌ها هستند.
به نظر می‌رسد بخشی از اصولگرایان بهتر است در عوض توهین و تمسخر و پشت کردن به واقعیت، در تحلیل‌های انتخاباتی خود قدرت این جوانان را مخصوصا در تهران و شهرهای بزرگ حتما در نظر بگیرند.
