جواد موگویی، کتاب نویس و مستند ساز نوشت: همهچیز از قتل زنی در چابهار در مرداد ۱۴۰۱ شروع میشود؛ زنی باردار(بلوچ) با ضربات چاقو کشته میشود. به شهادت فرزندان مقتول، او آخرین بار با دختر و برادر همسایه(بلوچ-سنی) بودهاند.
برادر بازداشت و دختر ۱۵سال هم چندبار توسط پلیس آگاهی بازجویی میشود. مقتول از اقوام سعیدی نماینده چابهار در مجلس است.
فرمانده انتظامی چابهار (ابراهیم کوچکزایی-شیعه) خودش اقدام به بازجویی از دختر میکند. درحالی که نه مسئولیت و نه حکم بازجویی دارد.(تخلف اول)
دختر چندبار با حضور پدرش بازجویی میشود. بار آخر (۱۰شهریور) کوچکزایی از پدر میخواهد از اتاق بیرون برود و بدون حضور پلیس دوم بازجویی میکند.(تخلف دوم).
دختر پس از بازگشت به خانه به عمویش میگوید توسط کوچکزایی مورد تجاوز قرار گرفته. فردایش پدر شکایت به دادسرای عمومی میبرد. ارجاع به دادسرای نظامی میدهند.
کارمند دادسرا:
«روز جمعه (۱۱شهریور) با حکم شفاهی دادستان، به خانم دکتر گفتیم سریع دختر را معاینه کند. معاینه اختصاصی زنانی(قبلودبر) را انجام داد. نتیجه عدم تجاوز به عنف بود.
به پیشنهاد دکتر، دختر را نزد دو متخصص خصوصی زنان هم بردند. آنها هم عدم تجاوز را تایید کردند. اما دختر اظهار داشت فقط دستمالی شده. موضوع شد تعرض.
دکتر نمونه از پوست و… برای یافت بقایای بیلوژیک فرد مهاجم از او گرفت و برای آزمایش فرستادند پزشکی قانونی گیلان. تجهیزات این نوع آزمایش در استان نیست. قبلش تاکید کردند که شستشو و حمام نکند تا آثار احتمالی از بین نرود. ۱۱مهر پزشکی قانونی گیلان هم پاسخ منفی داد. اما دختر با تشریح جزییات تاکید داشت که به او تعرض شده. دیگر پزشکی قانونی بعلت عدم یافت شواهد پزشکی از پرونده خارج شد.»
تا پیش از اعلام گزارش گیلان، کوچکزایی بازداشت موقت میشود. اما بخاطر تخلفاتش عزل نمیشود! (اشتباه اول)
با اعلام عدم تجاوز به عنف(نه تعرض)با قرار وثیقه به علت فوت پدرش آزاد میشود. (اشتباه دوم).
همین، ظن خانواده دختر برای عدم رسیدگی جدی برمیانگیزد. در این بین خبر به سعیدی (نماینده چابهار) میرسد. او شروع میکند به باخبر کردن مسئولان شهر برای رسیدگی پرونده. درحالی که پیش از آن هم در خفا در حال پیگیری بوده.
آرام آرام خبر تجاوز پلیس شیعه به دختر سنی در بین بزرگان شهر و مولویهای اهل سنت پخش میشود. طاهری (فرمانده ناجای استان) در ۲۶شهریور اصل هر خبری درباره چابهار را بهکل تکذیب میکند! (اشتباه سوم)
اما همزمان با تاخیر زیاد کوچکزایی را انتظار خدمت میکند اما اعلان عمومی نمیکند! (اشتباه چهام)
حماقت ناجا تمامی ندارد! افکار عمومی برایش پشیزی اهمیت ندارد! چوپش را هم میخورد.
ناگهان…
جواد موگویی