یک کاربر فضای مجازی به شرح روایتی غریبانه از شهادت و به دار آویختن شیخ فضل الله نوری پرداخت و نوشت: در اثر تلاطم و طوفان، یکمرتبه طناب از گردن آقا پاره شد و نعش به زمین افتاد. جنازه را آوردند توی حیاط نظمیه مقابل درِ حیاط روی یک نیمکت گذاشتند. جمعیت کثیری ریخت توی حیاط. محشری برپا شد. مثل مور و ملخ از سروکول هم بالا میرفتند. همه میخواستند خود را به جنازه برسانند. دور نعش را گرفتند و آنقدر با قنداق تفنگ و لگد به نعش زدند که خونابه از سروصورت و دماغ و دهانش روی گونهها و محاسنش سرازیر شد. هر که هر چه در دست داشت میزد. آنهایی هم که دستشان به نعش نمیرسید، تف میانداختند.
به همه مقدسات قسم که در این ساعت، گودال قتلگاه را به چشم خودم دیدم. یکمرتبه دیدم یک نفر از سران مجاهدین مرد تنومند و چهارشانه بود وارد حیاط نظمیه شد. غریبه بود. جلو آمد، بالای جنازه ایستاد، جلوی همه دکمههای شلوارش را باز کرد و روبهروی اینهمه چشم شُرشُر به سر و صورت آقا شاشید!
عدهای از صاحبنفوذها، یپرم ارمنی را از عواقب سوزاندن نعش شیخ و تحویلندادن میترسانند. یپرم راضی میشود و میگوید: بسیار خوب… به نظمیه تلفون کنید که لاشه را به صاحبانش رد کنند. سه نفر از بستگان شیخ شهید و سه نفر از نوکرهایش توی آن تاریکی توپخانه در گوشهای با یک تابوت منتظر تحویل جنازه بودند. آقا لخت و عور آن گوشه همینطور افتاده بود. لا اله الا الله، جنازه را در تابوت گذاشتیم و با دو مجاهد ما را راهی کردند.
جنازه را وارد حیاطخلوت خانه شیخ کردند. شیخ ابراهیم نوری از شاگردان شیخ، جنازه را غسل داد.
بعد کفن کردیم و بردیم در اطاق پنجدری میان دو حیاط کوچک پنهان کردیم.
سر مجاهدها را گرم کردیم. بعد تابوت را با سنگ و کلوخ و پوشال و پوشاک پر و سنگین کردیم. یک لحاف هم تا کرده روی آن کشیدیم. تابوت قلابی را با آن دو نگهبان سر قبر آقا فرستادیم. متولی قبرستان که در جریان بود مثلاً نعش را دفن کرد و آن دو نگهبان با تابوت به نظمیه برگشتند.
صبح اوستا اکبر معمار آمد و درهای اطاق پنج دری را تیغه کردیم و رویش را گچکاری کردیم.
دو ماه بعد از شهادت شیخ، درِ اتاق پنج دری را شکافتیم جنازه در آن هوای گرم همانطور تروتازه مانده بود. جنازه را از آنجا برداشتیم و به اتاقی دیگر آنسوی حیاط منتقل کردیم و دوباره تیغه کردیم.
کمکم مردم فهمیدند که نعش شیخ نوری در خانه است، میآمدند پشت دیوار فاتحه میخواندند و میرفتند. از گوشه و کنار پیغام میدادند امامزاده درست کردید؟! ۱۸ماه از شهادت شیخ گذشته بود.
در یکصدوسیزدهمین سالگشت شهادت شیخ فضلالله نوری فاتحه و صلواتی نثار روح مطهر این عالم مظلوم کنیم.