نویسنده «قصه ما مثل شد» در گفتگوی اختصاصی با جهت پرس مطرح کرد:

دل سپردن ناشران به ترجمه های ارزان/ وقتی فانتزی های غربی جای آثار فاخر کودک را می‌گیرد

رهبر انقلاب در دیدار از نمایشگاه کتاب نسبت به کمبود تولیدات داخلی کتاب کودک گلایه کرده و فرمودند: برای جذب کودکان و نوجوانان هرچقدر می‌توانید از لحاظ کمیت و کیفیت کار کنید.

دل سپردن ناشران به ترجمه های ارزان/ وقتی فانتزی های غربی جای آثار فاخر کودک را می‌گیرد
6964

رهبر معظم انقلاب در دیدار از سی و چهارمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران نسبت به کمبود تولیدات داخلی کتاب کودک گلایه کرده و فرمودند: برای جذب کودکان و نوجوانان هرچقدر می‌توانید از لحاظ کمیت و کیفیت کار کنید. هنوز داستان‌های خارجی مربوط به کودک غلبه دارد که عیب بزرگی است.

محمد میرکیانی از نویسندگان برگزیده ۲۰ سال ادبیات کودکان توسط انجمن نویسندگان کودک و نوجوان است که در سال ۱۳۷۰ ترجمه مجموعه ۵ جلدی «قصه ما همین بود» وی، به زبان اردو و در پاکستان منتشر شده است در تحلیل این گلایه رهبری به گرایش زیاد ناشران به آثار ترجمه آن هم نه کتاب های فاخر و قابل توجه کودک که آثار ابتدایی و بدون ارزش هنری  اشاره می‌کند.
میرکیانی از جمله نویسندگان مطرح کودک حتی در حوزه بین الملل است که درسال ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ میلادی مرکز بین‌المللی مونیخ آلمان کتاب‌های «پاپر» و «روزی بود و روزی نبود» وی را از در فهرست کتاب‌های مناسب خود قرار داد. کتاب “قصه ما مثل شد”تالیف وی، در سال ۱۳۸۶ از طرف وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی ایران برگزیده شد.
وی حدود ۲۰۰ نمایشنامه کوتاه و بلند برای کودکان نوشته و یا تنظیم کرده است. آثار منتشر شده او بیش از ۶۰ کتاب برای کودکان و نوجوانان است و مجموع قصه‌های چاپ شده‌اش برای همه گروه‌های سنی در قالب‌های داستان کوتاه بلند و رمان، نزدیک به ۵۰۰ عنوان می‌رسد. وی بیش از ۲۵ کتاب درباره ادبیات کهن و عامیانه برای گروه سنی کودک و نوجوان تالیف کرده است. 
بعضی از آثار میرکیانی به تولیدات تصویری و تلویزیونی تبدیل شده‌اند، مثل فیلم شاید فردا نباشد برای گروه کودک شبکه دو و مجموعه‌های، قصه ما همین بود با عنوان افسانه‌های کهن برای مرکز فرهنگی صبا و مجموعه ۸۰ قسمتی قصه ما مثل شد که این کتاب در قالب پویانمایی برای گروه کودک و نوجوان است. قصه ما مثل شد، پنج سنگ، قند و پند، قصه خانه ما، قصه ما همین بود و … از آثار این نویسنده مطرح حوزه کودک و نوجوان است. 
میرکیانی در گفتگو با جهت پرس به سوالات ما پیرو دغدغه رهبری در خصوص کتاب ها و آثار تولیدی برای کودکان پاسخ داده است. این مصاحبه را پیش رو دارید.
جناب میرکیانی! مقام معظم رهبری به غلبه آثار خارجی در تولیدات کتاب کودک اشاره و از آن گلایه کردند. تحلیل شما در خصوص دغدغه عنوان شده در خصوص کتاب کودکان چیست؟
 نکته ای که رهبری مطرح کردند نکته ای اساسی و ریشه ای است و متاسفانه سالهاست  که خیلی از ناشران ما عمدتا ناشران  بخش خصوصی و مقدار کمتری ناشران بخش دولتی،  به سمت آثار ترجمه روی آورده اند دلائلی هم که مطرح می کنند این است که مثلا می گویند کاغذ گران است و تصویرگری هزینه زیادی دارد ولی کتاب ترجمه کم هزینه تمام میشود. اما به نظر بنده اینها قابل قبول نیست لذا باید راهکاری در نظر گرفته شود و مثلا برخی امتیازات برای ناشرانی که غالبا به ترجمه روی آورده اند در نظر گرفته نشود و در مقابل ناشرانی که به تالیف روی آورده اند یعنی حجم آثار تالیف آنها نسبت به حجم آثار ترجمه اشان بیشتر است دارای مزایا و امتیازاتی باشند. 
البته ترجمه هم به خودی خود مشکلی ندارد مسئله وقتی بغرنج میشود که برخی ترجمه ها مبتذل است نه از نظر اخلاقی که از نظر هنری و سطح خیلی پایینی دارند؛ این برای ناشری که آن را چاپ و نشر می کند جای تعجب دارد که به چاپ داستانهای ترس و پارک وحشت و فانتزی های ساختگی غربی که عمدتا تاثیرات منفی زیادی داشته یا سبک زندگی غربی و غیر ایرانی را تبلیغ می کند روی بیاورند.
 درهر صورت ارشاد می بایست برای آنها تدابیر و سیاست هایی بیاندیشد که ناشرانی که ۷۰ تا ۸۰ درصد آثارشان تولید اثر ترجمه است از برخی مزایا بهره مند نشوند یا قیمت آثار ترجمه بالا برود.
مشکل دیگری که وجود دارد اینکه رایت ها انجام نشده و حقوق معنوی اثر رعایت نمیشود، اگر حقوق معنوی رعایت شود هر ناشری نمی تواند هر کتابی را با کمترین هزینه منتشر و تولید بومی را دچار مشکل کند تا به اینجا برسیم که وقتی وارد نمایشگاه کتاب میشویم هر چه نگاه میکنی کتاب های ترجمه است و بچه ها از آثار خوب در این زمینه بی بهره میشوند.
این امر یعنی سهل الوصول بودن ترجمه آن هم آثار کم ارزش و سطح پایین و کم هزینه بودن آنها سبب میشود ناشران با نویسندگان هم راه نیایند یعنی به بهانه بالا رفتن قیمت کاغذ و به صرفه نبودن، حق التالیف ها را پایین می آورند چرا که خیلی راحت به ترجمه های ارزان دل سپرده اند.
شورای سیاست گذاری کتاب کودک باید بیشتر  توجه کرده و کاری کنند که ناشران هزینه این کار را پرداخت کنند نه اینکه ناشران روز به روز وضعشان بهتر شود ولی کودکان از آثار فاخر و کتاب خوب بی بهره باشند و فضای ذهنی کودک و نوجوان را با این آثار و تاثیری که قطعا روی ذهن و دل آنها دارد پر کنند و هرچه در حوزه آموزش و پرورش برای پرورش کودک خلاق و متناسب با فرهنگ ایرانی و اسلامی تلاش میشود به باد فنا می دهند.  هر چند این تولید بومی تنها منحصر به کتاب نیست بلکه در رسانه و تلویزیون هم وضع به همین منوال است و ما باید تولیدات فاخر برای کودک و نوجوان داشته باشیم و در برنامه سازی باید این اتفاق بیافتد. 
خیلی از آثار من تبدیل به آثار پویانمایی و داستانی مانند قصه ما مثل شد و حکایت های کمال  شده است و این ها کارها و برنامه و تولیدات تلویزیونی بود که بر اساس آثار و تولیدات بومی تهیه شد چرا این کار را ادامه نمی دهیم؟ هم در بخش کتاب و هم در بخش تولیدات رسانه ای.
البته  رهبری به کتاب اشاره کردن چون کتاب اصل و پایه است و اگر ما آثار خوبی تولید کنیم قطعا  خیلی از آثار تصویری و رسانه ای هم بعدا شکل می گیرد ولی چون آثار بومی کم داریم روی این بخش هم تاثیر می گذارد و در کل اوضاع خوبی نیست.
آیا ما سوژه های ناب  و جذاب در حوزه کودک و نوجوان کم داریم یا نویسنده خوب و خلاق نداریم که ناشران به سراغ تولیدات غیر بومی و خارجی می روند؟ مشکل کجاست؟ چرا در حوزه کتاب کودک به جای القای فرهنگ ایرانی و اسلامی به سراغ آثار خارجی رفته ایم؟
ما هم سوژه های ناب و جذاب داریم و هم نویسندگان خوبی اما یک بخشی از این امر به عدم سرمایه گذاری ناشران روی تالیف بر می گردد که سبب میشود میل و اشتیاق نویسندگان هم کم شود. نویسنده با خود میگوید من بیایم کتابی را تالیف کنم  تا ۷۰۰ تیراژ چاپ و قیمتی نازل بزنند! این میشود که میل و رغبت نویسنده به تولید آثار کم میشود.
 اما بخش دیگر هم مربوط به خود نویسندگان است که باید کارهای جذاب و پر مخاطب بنویسند یعنی با خلق یک اثر جذاب مخاطب را جذب و آثاری که به قول ناشران بفروش باشد و برای حوزه نشر تولید ثروت کند، بنویسند. همه اینها باید دست به دست هم بدهند و در کنار هم عمل کنند تا به نتیجه مطلوب برسند.
ولی واقعیت این است که ناشران هم باید زحمت بکشند، اگر قرار به سختی و محرومیتی است همه باید متحمل شوند تا نتیجه مطلوب حاصل شود نه اینکه ناشران تند تند کتاب های ترجمه چاپ کنند و وضعشان خوب شود ولی در حوزه تالیف کاری انجام ندهند.
با این حال نمیتوان به بهانه گرانی کاری انجام نداد و چون گران است  آثار سطح پایین و ترجمه های دست چندم چاپ کرد مانند برخی آثار که همه ناشران به نام یک مترجم چاپ کرده اند و عموما هم پولی نمی دهند و به یک دانشجو مبلغی عموما پایین می دهند متنی را ترجمه و تند تند چاپ و سود می کنند و دیگر سراِغ آثار فاخر بومی نمی آیند اما اگر ناشران چه بخش خصوصی چه دولتی به تولید بومی بها بدهند نویسندگان هم می آیند و  کار می کنند ولی ناشران بها نمی دهند و عمدتا می خواهند با هزینه ای کم چاپ و تند تند بفروشند و اهمیتی هم نمی دهند که برای نویسنده  یا بازار کتاب کودک و نقش تاثیر آن بر کودک و چه اتفافی می افتد.
برای برون رفت از این مسئله همه بایستی دست به دست هم بدهند. هم وزارت ارشاد اهرم های تشویقی  قرار دهد برای ناشرانی که به سراغ تالیف می آیند هم نویسندگان خود همت و تلاش کنند تا کارهای جذاب تولید کنند.
ما آثار کهن بسیاری از شاهنامه فردوسی تا گلستان و بوستان و … داریم که می توان به آنها اقتباس کرد و داستانهای خوبی تولید کرد اما خیلی خوب روی این امر کار نشده، اگر قرار باشد  این دغدغه رهبری سرلوحه قرار گیرد و روی آن کار شود و براساس فرمایشات شما وزارت ارشاد هم اهرم های لازم را به کار بندد چطور می توان از این منابع کهن و پر از داستان‌های جالب  برای تولیدات فاخر اقتباس کرد؟
منابع ادبی کهن ما فقط شاهنامه فردوسی نیست بلکه ما دهها و بلکه صدها کتاب کهن و بومی داریم که می توانیم منبع اقتباس قرار دهیم؛ همانطور که  من آثار بسیاری تالیفی کرده ام که با اقبال خوب مخاطبان واقع شده است و از منابع کهن هم باز آفرینی کرده ام مانند قصه من مثل شد که جزو پرفروش ترین آثار بوده و همه به نام می شناسند.
منابع کهن ما فراوان هستند و شاهنامه و گلستان و مثنوی تنها بخش کوچکی است.
اهالی قلم ما هم باید تلاش کنند و بتوانند داستانهای جذابی از منابع کهن باز آفرینی کنند باید پژوهش کنند آثار را بخوانند و پیگیر آن باشند به هر حال کار دشوار  است اما کتاب در فضای مجازی رقبای بزرگی دارد لذا باید تلاش اهل قلم گسترش یابد چرا که هیچ توفیقی بدون تلاش کسب نمیشود. 
یک زمانی بود کتاب رقیب نداشت و با هر موضوع ساده ای که نویسنده مینوشت بازار آثار نویسنده رونق میگرفت اما اکنون رقیب پیدا کرده و باید کار کرد؛ نباید ساده  گرفت و هر موضوع ابتدایی را نوشت چنانچه خیلی از موضوعاتی که امروز به عنوان کتاب کودک چاپ میشود اصلا ارزش کتاب شدن ندارد ارزششان به حد چاپ یک مجله و یک کار یک بار مصرف است و یک هفته تا یک ماه بیشتر عمر ندارند. آثاری که به عنوان کتاب مطرح میشوند باید پربها و ماندگار و ارزش آفرین شوند از نظر فرهنگی. 
وقتی هر کار ساده و ابتدایی را به عنوان قصه مقابل مخاطب قرار می دهند میل و رغبت آنها هم به کتابها و آثار خارجی  جذب میشوند خصوصا پرداخت و طرح جلد و تصویرگری خوبی هم داشته باشند  لذا عوامل مختلفی در این امر تاثیر دارند هم اهالی قلم هم ناشران هم مسئولان دولتی و وزارت ارشاد.
رهبری فرمودند به لحاظ کمیت و کیفیت هر چقدر میتوانید کار کنید تا کودکان و نوجوانان را جذب کنید؛ منظور  ایشان جذب چه آثاری است؟ فقط آثار ایرانی یا آثار دیگر کشورها ولی با محتوای مد نظر را هم در بر میگیرد؟
بله دقیقا منظور تولیدات داخلی جذاب و پر محتوا و ماندگار است ولی آثار خارجی و تاثیرگذار خوب  و فاخر هم کم نداریم مانند الیور توئیست که کار خوب و سالمی است یا بینوایان یا کلبه عمو تام و بابا لنگ دراز همه از آن دست آثار فاخر و خیلی جذاب هستند اما ما شاهد گسترش کارهای ابتدایی و بدون محتوا و ضعیف در حوزه آثار داستانی خارجی هستیم که یکی از مشکلاتی که دارد این است که عمدتا تبلیغ سبک زندگی غربی را دارد و حتی ارزش و اعتبار هنری ندارد در حالیکه ما خودمان می توانیم تولید  آثار فاخری داشته باشیم، نیاز به واردات نداریم و حتی می بایستی کارهایمان صادر شود مانند بسیاری از آثار خود بنده که از مجموعه آثار ادبیات کهن و ایرانی بوده و تاکنون در چندین کشور من جمله در ترکیه،  چین، تاجیکستان، پاکستان، لبنان، ترکمنستان و آذربایجان منتشر شده است.