در مورد استفاده اوبر از روش مهرشاد سهیلی در کتابسازی و خرید علم
اوبر و پدیده پول کثیف در فضای استارتاپی
براساس هزاران سند افشاء شده اوبر برای توسعه شبکه خود در بسیاری از کشورها با سیاستمداران ارشد این کشورها زد و بند داشته است.
محمد رستم پور، کارشناس فضای مجازی نوشت: پنج روز پیش، گاردین براساس ۱۲۴ هزار سند افشاء شده از ایمیلها، پیامها و گفتگوهای رد و بدل شده میان بنیانگذار اوبر و تیم مدیریتی این غول فناوری طی سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۷ اثبات کرد اوبر برای توسعه شبکه خود در بسیاری از کشورها به ویژه فرانسه با سیاستمداران ارشد این کشورها زد و بند داشته و کوشش کرده است از طریق ارتباطات شخصی با آنها قوانین حوزه حمل و نقل و همچنین استانداردهای بیمه و دستمزد رانندگان تاکسی در این کشورها را زیر پا بگذارد. این افشاگری جنجالی در ایران چندان بازتابی نداشت، هر چند انتظار میرفت به دلیل همانندسازیهایی که از اسنپ و تپسی و مشکلات این رانندگان با غول تاکسیرانی آنلاین میشود، بحث و گفتگوهای بیشتری به جریان بیفتد.
معدود رسانههایی که به موضوع رسوایی وحشتناک اوبر که در گزارش تحقیقی گاردین آمده، پرداختند؛ روی لابی سیاسی تراویس کالانیک به ویژه با امانوئل ماکرون و همچنین دستاویز قرار دادن آشوبهای داخلی فرانسه به منظور درآمدزایی و شهرتسازی اوبر تمرکز کردند. اما افشاگری گاردین که که توسط تیمی از روزنامهنگاران بینالمللی تغذیه شده، به یک نکته عجیب هم اشاره میکند:
اوبر به منظور جریانسازی رسانهای و ترویج بحثهای سیاستی، صدها هزار دلار به دانشگاهیان برجسته پرداخته تا تحقیقاتی را «تولید» کنند که از ادعاهای شرکت در مورد مزایای مدل اقتصادی اوبر پشتیبانی کند.
رشوه به اهل علم یا فرضیه سازی علمی از یک عمل سرمایه محور، از همه آن لابیها و زد و بندها به مراتب تلختر و تکاندهندهتر و ویرانگرتر است. نگاه سرمایهمحور با هر تعبیری کاپیتالیستی، نئولیبرالیستی، استارتاپی یا …. همه چیز را میخرد. سیاستمدار و قانون و نظم و البته اکنون توانسته علم را هم بخرد و سفارشپذیر کند. مثل همین فیلمهای سینمایی از سوژههای اجتماعی شهرها و روستاهای ایران که برای خارج از ایران ساخته میشود. هنر سفارشی، علم به تعبیر گاردین، «تولید شدنی» از هر لابی و زد و بندی خطرناکتر است.
مشابه همین ماجرای وحشتناک اوبر، گزارش تحقیقی الی کلیفتون با عنوان «بازسازی اعتماد به اندیشکدهها» است که سال گذشته منتشر شد. کلیفتون در مورد نقش پول در جریانات سیاسی مینویسد و از نخستین چهرههایی است که در مورد زد و بندهای مالی چهرههای برجسته جمهوریخواهان و سازمان مجاهدین خلق، مشهور به منافقین، بارها و بارها افشاگری کرده است. او در این گزارش از پدیده پول کثیف در اندیشکدههای آمریکایی پرده بر میدارد و نشان میدهد اندیشکدهها که در سیاستگذاریهای واشنگتن نقش مهمی دارند، چگونه برای تأمین مالی خود مجبور شدهاند جلوی برخی قدرتهای استبدادی سرمایهدار مانند عربستان سعودی و امارات زانو بزنند.
کلیفتون در آن گزارش نشان میدهد پدیده «اهداء» یا «کمک مالی» چگونه اندیشکدههای معتبری همچون بنیاد هریتیج را آلوده کرده است. بسیاری از این گزارشات، مبنای خریدهای اقتصادی تسلیحاتی یا سفیدشویی حقوق بشری به منظور کسب اعتبارهای جهانی مثل میزبانی یک رویداد بینالمللی میشود. برای نمونه، مرکز امنیت جدید آمریکا در تابستان سال ۲۰۱۶، ۲۵۰ هزار دلار از امارات متحده دریافت کرد تا صادرات پهپاد به امارات را برای دولت ترامپ «سیاستسازی» کند.
در پنج سال اخیر، در مورد تغییر الگوی اشتغال و درآمدزایی، سهولت و سرعت در سبک زندگی، اهمیت ایجاد تغییرات روانی و روحی و رفتاری به شکلهای جدیدی که فناوری توصیه میکند و در یک کلام، زندگی استارتاپی و نظم پلتفرمی، مقالات، یادداشتها و مصاحبههای پرشماری نوشته یا تولید شده است. همه این بحث و گفتگوها، نقد و نظرها، تولید مجلات و ویژهنامهها و به ویژه نشستهای دانشگاهی و مقالات علمی، از واقعیت خبر میدادند؟ یا اینکه ضروری بود به اسم گفتمانسازی، زمینه کتابسازی و مقالهسازی فراهم شود تا هر چه اکوسیستم استارتاپی حکم میکند، «علمی» و «فناورانه» تلقی شود؟
یک بار از مهرشاد سهیلیهای اکوسیستم استارتاپی که جادهصافکن استثمارهای مجازی هستند، سراغ بگیریم.
نظرات
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
از ارسال نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد خودداری کنید.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نماييد.
نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.