یادداشتی انتقادی به بهانه انتشار ویدئوی ماشین گشت ارشاد

گشت ارشاد و آشفتگی در فهم حکمرانی اجتماعی

یک پژوهشگر اجتماعی با انتقاد از ساده‌سازی مسائل در جامعه ارشاد نوشت: ساختار گفتگو نمی‌کند و فکر می‌کند همه‌چیز قانون است ولی این تصور از حکمرانی عقب‌افتاده است.

گشت ارشاد و آشفتگی در فهم حکمرانی اجتماعی

سید جواد نقوی، پژوهشگر و فعال رسانه‌ای در صفحه شخصی خود در اینستاگرام درباره اتفاق اخیر ماشین گشت ارشاد با انتشار تصویری از این ماجرا نوشت: آشفتگی در حکمرانی را از همین تصویر می‌توانید متوجه شوید! جمهوری اسلامی سال 1401، جمهوری اسلامی دهه نود هم حتی نیست، کشور به‌سرعت در حال تغییرات گسترده‌ای است، بخشی از تغییرات در دست ساختار در سه دهه اخیر بوده که نتوانسته است کاری کند یا تصمیم‌های اشتباهی گرفته است که خروجی‌اش وضع فعلی است، اما برخی از تغییرات در حد چند ماه رقم می‌خورد و سوژه جدید جامعه می‌شود اینجا نیازمند به عقل حکمرانی و مواجه صحیح هستیم ولی چند عامل باعث شده است مثل چنین تصاویری مداوم رقم‌زده شود.

بازیگران قدرت در عرض چند سال اخیر خیلی قدکوتاه و نحیف شده‌اند و بیش از آنکه مولد عقلانیت باشند مولد فشار به جامعه و بیرون راندن عقلانیت هستند، این بازیگران مولد خود ساختار هستند چراکه ساختار بیش از اینکه به دنبال حرف نو باشد به دنبال تأیید حرف‌های تکراری گذشته است و این مسیری برای پیشرفت‌های یک‌شبه و آسانسوری بازیگران قدرت شده است 

همه دعواها ساده‌سازی می‌شود و همه موارد برای ساختار مثل تبلیغات پیش از فیلم‌ها است یعنی تصور می‌کنند  اتفاقاتی مثل تصویر بالا یا اسپری فلفل در مشهد و صدها مورد دیگر را ساختار فکر می‌کند جامعه به فراموشی می‌سپارد و سطح دعوا رو خیلی زود ساده می‌کند که ممکن است این کارها از طرف نیروهای علینژاد و شبکه‌های غربی باشد و متوجه زخمی که بر روان جامعه می‌خورد نیست. 

ساختار همان تصوری که درباره خیر و شر در بیرون از مرزها دارد سریع بدون تطبیق درست به کلان جامعه ربط می‌دهد و دوگانه سازی می‌کند و این دوگانه سازی‌ها هم محصول تفکری محدود است یعنی پزشک خانمی که صد میلیارد درآمد دارد اما مالیات نمی‌دهد برای ساختار بی‌معنی است و جز شر حساب نمی‌شود اما همین پزشک اگر حجاب را رعایت نکند احتمال دارد تا سربازان شمر تطبیقش دهند و آنجا رسوایش کنند! اما این تناقض علتش همان تطبیق خیر و شر به‌اشتباه است.

ساختار گفتگو نمی‌کند و فکر می‌کند همه‌چیز قانون است ولی این تصور از حکمرانی عقب‌افتاده است و بی‌اعتبار، رژیم کنترلی که بر اساس قانون باشد اگر نتواند خیر عمومی را احیا کند در بلندمدت شکست می‌خورد و به‌جای آنکه اکثریت را راضی و اقلیت را ناراضی کند عکس آن عمل می‌کند و این روندی است ساختار مدام بازتولید می‌کند.

تصور نکنید ساختار هر روز یک سوتی می‌دهد و این طبیعی است قطعاً محصول  آشفتگی است که در فهمش از جامعه و حکمرانی دارد.