کمپین سازی اجتماعی بدون مشارکت سیاسی بیمعناست
چگونه امر سیاسی میتواند مانع تبدیل مسأله اجتماعی به موضوع امنیتی شود
واقعیت تلخ و دردناک آن است که نه تنها در ایران بلکه حتی در کشورهای توسعه یافته تا زمانی که نمایندهای در قدرت نداشته باشید، حرف و بیان و دیدگاه شما حتی اگر در اینستاگرام طرفدار هم پیدا کند، به جایی نمیرسد.
محمد رستم پور، کارشناس سیاسی نوشت: سه چهار روز گذشته در واکنش، تفسیر یا بازتاب کمپین «من محجبهام و مخالف گشت ارشاد» مقالات، یادداشتها و تفاسیر متعددی منتشر شده. برخی سراغ سازنده رفتهاند و کوشش کردهاند نگرش سیاسی او را به هدف این کمپین برکشند، بعضی آن را یک نقطه عطف دانستهاند و برخی نیز مراحل بعدی کمپین را تصور و تصویر کردهاند. صرف نظر از دلایل و پشتوانههای حجاب اجباری و ملاحظاتی که در مورد چگونگی اجرای قانون عفاف و حجاب وجود دارد، یک موضوع اساسی این است که در این میان، سیاست کجاست؟ چگونه میتوان مانع تبدیل هر مسأله اجتماعی به سوژه امنیتی شد؟ آیا اعتراض به یک موضوع انتظامی الزاماً باید ما را با نهاد امنیتی رودررو کند؟
«جای مردان سیاست بنشانید درخت تا هوا تازه شود» بارزترین وجه بدبینی نسبت به سیاست، مردان سیاست و هر آنچه سیاسی است، نشان میدهد. اینکه اساساً موضوع سیاست چیست و مردان سیاست چه کسانی هستند، مهم نیست؛ مهم این است که توسعه به ویژه از نوع سیاسیاش منوط به شناسایی و تعیین مرزهای امر سیاسی است. موضوعاتی که روزانه در رسانه یا اجتماع مطرح میشوند، تا چه اندازه سیاسیاند، یعنی تا کجا به «قدرت» مربوط میشوند و از کجا به بعد از سیاست خالیاند. امر سیاسی به ویژه بعد از ضرباتی که از اثباتگرایی خورد، سه مسأله مهم و خطیر تعریف کرد: آزادی، عدالت و نظم جدید بینالملل. پس اینکه حکومت تا کجا حق قانونگذاری دارد، نیز به سیاست مربوط میشود.
واقعیت تلخ و دردناک آن است که نه تنها در ایران بلکه حتی در کشورهای توسعه یافته تا زمانی که نمایندهای در قدرت نداشته باشید یا حزب و نگاه و رویکرد شما در قدرت نباشد، حرف و بیان و دیدگاه شما حتی اگر در اینستاگرام یا فارسِمن میلیونها طرفدار هم پیدا کند، به جایی نمیرسد. افسانههایی مانند قدرت شبکههای اجتماعی یا پیروزی اجتماع بر سیاست، تنها موهوماتی هستند که به کار اسپانسرهای کانالهای تلگرامی یا کیفکشهای انتخاباتی میخورند. امر اجتماعی تا سازوکار سیاسی پیدا نکند، به اجرا، توقف یا تجدیدنظر نزدیک هم نمیشود.
امر سیاسی، رکن توسعه سیاسی است و توسعه سیاسی از مسیر مشارکت سیاسی میگذرد. مشارکت سیاسی، دو سو دارد. مشارکتکننده و مشارکتپذیرنده. هم مشارکتکننده باید بداند که کمپین و اعتراض و نقد و مطالبهاش حتی اگر زیر سؤال بردن یکی از اصول قانون اساسی باشد، تا شکل و نمای امر سیاسی پیدا نکند، اثرگذار نخواهد بود و هم مشارکتپذیرنده یعنی قدرت سیاسی باید تکثر و تنوع اجتماعی را به رسمیت بشناسد و فیلترها و هنجارهایش را گونهای تنظیم کند که هم به رأی و باور مردم احترام گذاشته شود و شاید هم اگر بخواهد نمایش دموکراسیاش مقبول افتد و هم جامعه را به درجه جوش نرساند.
صدالبته این نگاه و این بیان به معنی انکار تکثیر قدرت نیست. در سایه شبکههای اجتماعی تغییرات آن قدر پرشتاب و روزافزون بوده است که سیاست و امر سیاسی با اجتماع و امر اجتماعی چنان مخلوط شده که شاید تحدید و تبیین مرزهای این دو ممکن نباشد. اما فروکاست سیاست به امنیت و تعریف اجتماع در مقابل امنیت، دقیقاً خواسته کسانی است که از حل مسائل پیچیده عاجزند. دعوت به تحریم انتخابات، آمارسازی از میزان محبوبیت قدرت سیاسی، کشاندن جنگ حزبی به رویارویی عدد و رقم و انکار خواستههای برخی از اقشار جامعه به منظور بزرگنمایی خواستههای دیگران، هیچ یک کمکی به توسعه و پیشرفت با هر نگاه و منطقی که داشته باشید؛ نمیکند.
در نبود تحزب، اینترنت جایگزین توسعه سیاسی شده و شکست خورده. اینترنت نمیتواند همه وجوه و ارکان تحزب را، آموزش را، فرهنگسازی را، رشد سیاسی را، آزمون ایدهها را بسازد. صد البته که کوشش عدهای این است که نشان دهند نه تنها اینترنت، بلکه توئیتر و تلگرام و اینستاگرام، میتوانند همه فرایند بسیج سیاسی به منظور نیل به مطالبات را صفر تا صد انجام دهند و به سرانجام برسانند. اما واقعیت این است که بدون مشارکت سیاسی و بدون سازوکار سیاسی، اگر نگوییم کمپینسازی اجتماعی اتفاقاً جامعه را چندپاره میکند؛ بلکه باید بگوییم به هدف نمیرسد و شاید مصداق دقیقی از «آب در هاون کوبیدن» باشد.
نظرات
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
از ارسال نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد خودداری کنید.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نماييد.
نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.