سطح علمی و فقهی شهید رئیسی مغفول مانده است

سید ابراهیم رئیسی بیشتر به تلاش و خستگی ناپذیری در عرصه اجرا شهرت یافته اما ابعاد علمی او در حوزه آکادمیک و فقهی به شدت مغفول مانده است.

سطح علمی و فقهی شهید رئیسی مغفول مانده است
211877

به گزارش جهت پرس؛ شهید رئیسی به رئیس جمهور پرکار و خستگی ناپذیر جمهوری اسلامی ایران مشهور شد، اما در کنار ۴۰ سال سابقه اجرایی، تصدی مسئولیت‌های حساس و خطیر در بخش‌های مختلف کشورمان، کمتر به بار علمی و سطح دانش و فضیلت‌های سید ابراهیم رئیسی پرداخته شده است، در این مجال آیت الله محمد حسین بیاتی گزینه مناسبی برای طرح زوایای علمی و سطح فقاهت رئیس جمهور شهید به نظر می‌رسد که مصاحبه با او را صرفاً برای توجه مخاطبان و ادای دین به رئیس جمهور شهید بازنشر می‌کنیم. در ادامه متن کامل این گفتگو را که با نشریه رئیسی عزیز انجام شده بخوانید.

بسم الله الرحمن الرحیم؛ تشکر می‌کنم بابت زمانی که در اختیار ما قرار دادید. اولاً تسلیت عرض می‌کنیم شهادت آیت الله رئیسی را به شما که از افرادی بودید که با ایشان از نزدیک آشنا بودید و تعاملات علمی داشتید. رهبر معظم انقلاب بعد از شهادت شهید رئیسی نکات مهم و فوق العاده‌ای را در سخنان متعددی که درباره ایشان داشتند بیان نمودند. یکی از مطالب ایشان اشاره به شخصیت جامع الاطراف حاج آقا رئیسی بود. یک جنبه از شخصیت جامع الاطراف که مورد اجحاف قرار گرفت و عموماً دیده نشد، شخصیت علمی شهید رئیسی بود که دوست داریم بیشتر درباره این موضوع با حضرت عالی گفتگو کنیم. به عنوان سوال اول، علاوه بر مقدمه‌ای که خودتان در نظر دارید، لطفاً درباره شخصیت فقهی آیت الله رئیسی خصوصاً اساتید و سابقه علمی ایشان توضیحاتی بفرمائید.

بسم الله الرحمن الرحیم. بنده هم شهادت ایشان را تسلیت عرض می‌کنم. همانگونه که فرمودید در حق آیت الله رئیسی به خصوص جنبه علمی شخصیت ایشان اجحاف شد. البته حدی از این مغفول ماندنِ شخصیت علمی افرادی که وارد صحنه اجرا می‌شوند، طبیعی است. معمولاً افرادی که وارد امر سیاست و میدان و گود می‌شوند، اگر توفیقات فقهی هم داشته باشند، معمولاً مورد توجه افراد در علم قرار نمی‌گیرند؛ مثلاً درباره حضرت امام رحمت الله هم همین است. با آن شأن علمی و جایگاه علمی به جز آن مرجعیت عمومی چیزی از ایشان یاد نمی‌شود.

اما در مورد آیت الله رئیسی، باید گفت که ایشان از طلاب مدرسه آقای موسوی‌نژاد در مشهد بودند و آن مدرسه، مدرسه خاصی است؛ یعنی جای نخبگان مشهد و طلاب فاضل مشهد بوده است. بعداً هم که ایشان به قم آمدند، علی‌رغم آنکه سن بالایی نداشتند، بزرگانی را درک کرده‌اند. یعنی غیر از سلسله جلیله بزرگانی که از نسل قبل آنان بودند، مثل مرحوم آقای ستوده یا مثلاً آقای اعتمادی، ایشان در سطوح عالیه علاوه بر این اساس ارزشمند، از بزرگان اندیشه اسلامی مثل شهید مطهری استفاده کرده شرح منظومه را نزد آیت الله دکتر بهشتی که هم اکنون عضو خبرگان نیز هستند، خوانده بود. یعنی علاوه بر مطالعات مرسوم فقهی و اصولی، ایشان مطالعات جانبی جدی هم داشت، که در ادامه به برخی دیگر نیز اشاره خواهیم کرد.

جالب است در مورد روحیه علمی ایشان، به شما بگوییم که یک بار ایشان به من فرمودند که من درس بحثم از ابتدا تا الان هیچ وقت -به جز یک مقطع کوتاهی که درگیری مستقیم با جریان منافقین داشتم- قطع نشد. در آن مقطع به جهت اضطرار و اقتضای شرایط از درس و بحث فاصله گرفتم؛ اما قبل و بعد آن، درس من هیچ وقت تعطیل نشد. این خیلی مسئله مهمی است. وقتی شخص وارد اجرا می‌شود آن هم در این سطح، بتواند ارتباطش را با درس و بحث حفظ کند و ذهنش خسته نشود خیلی مهم است.

مثلاً ایشان آستان قدس که خادم الرضا بودند، خارج فقه وقف داشتند و درس ایشان از شلوغ‌ترین درس‌های مشهد بود. کتابش هم چاپ شده است و می‌توانید ببینید که خود آستان چاپ کرده است. یک بحث شسته رفته‌ای است. ورود خروج منظم داشتند. بحث را بر اساس تحریرالوسیله حضرت امام پیش برده‌اند و در خلال درس هم، واضح است که ایشان اقوال را به خوبی دیده و نظر مختار خودشان را به خوبی تبیین کرده‌اند.

قبل از آن هم در دوره‌ای که معاون اول قوه قضائیه بود و سازمان بازرسی کل کشور، صبح‌های زود، در مدرسه امام حسین علیه السلام شهرری، تحت اشراف آیت الله حسینی مازندرانی، به صورت مداوم درس خارج غذا می‌گفتند که الان حدود ۱۵۰۰ صفحه از آن بحث‌ها پیاده شده است. همچنین ایشان در مدرسه مروی و مدرسه مجد، سطوح عالی تدریس داشتند. یعنی چه در سطح و چه در خارج، در سال‌های مسئولیت تدریس ایشان قطع نشد.

در همین دوره‌های اخیر مسئولیت ایشان، مثل زمانی که در قوه بودند، جالب است که علاوه بر تدریس، ایشان تحصیل هم داشتند! معمولاً آنهایی که از قم یا مشهد به تهران می‌آیند، ممکن است تدریس داشته باشند که آن هم کم است؛ اما ایشان علاوه بر تدریس، تحصیل هم داشتند. از همان ابتدای درس مقام معظم رهبری در سال ۱۳۶۸ ایشان جز نسل اول شاگردان حضرت آقا بودند. در بحث جهاد که آقا شروع کرده بودند، ایشان از همان موقع جز شاگردان آقا بودند. دیگر بزرگان هم که در تهران درس داشتند، مثل آیت الله موسوی خلخالی، به تفصیل درک کرده بودند. آقای موسوی خلخالی در فقه استوانه‌ای بودند. می‌توان گفت از بهترین تقریرات بحث‌های آیت الله خویی، برای ایشان است. آثار مستقل ایشان هم گران سنگ و ارزشمند است. آیت الله رئیسی، کتاب الإجاره را محضر ایشان رفته بود. یکی از نزدیکان آقای موسوی خلخالی می‌گفت که ما از ایشان خواستیم حالا که آیت الله رئیسی در درس خارج شما آمدند به ایشان اجازه اجتهاد بدهید. ایشان سریعاً گفته بود: «بله ایشان اجازه اجتهاد دارد.» نجفی‌ها سختگیرند و اصلاً تعارفی با کسی سر اجتهاد ندارند؛ اما ایشان این‌طور گفته بودند.

درس خارج اصول آیت الله هاشمی شاهرودی را هم قریب به ۱۰ سال، یعنی در اوج فعالیت‌های هر دو بزرگوار حاضر می‌شدند. حساب کنید که ایشان یک دور درس خارج اصول را در محضر ایشان نشسته بودند. یک دوره اصول آن هم آن خارج اصول فنی مرحوم آیت الله هاشمی شاهرودی! اما این جنبه‌ها مورد غفلت واقع شد و حقیقتاً بی‌انصافی به ایشان شده بود.

یکی از حوزه‌هایی که اخیراً معلوم شد ایشان در آن حوزه هم ورود داشته است و در همین قضایای اخیر فلسطین و در رسانه‌ها هم منعکس شد، این بود که ایشان در مورد این غزه فرمودند که در فصل موسوی «فصوص الحکم» ابن عربی آمده است که فرعون به جهت کودک‌کشی سلطنتش نابود شد. نکاتی که ابن عربی در مورد کودک و جایگاهش در هستی گفته و ایشان آن مطالب را داشت توضیح می‌داد! ما اصلاً تصور نداشتیم ایشان اشراف و آگاهی به این مسائل هم مثلاً داشته باشند.

حتی در مسائل جدید، ایشان ورودهای فقهی می‌کرد. مثلاً در فقه رمزارزها مقید بودند که آرا را ببینند. هم در سطح فتوا و هم در سطح استدلال نگاه می‌کردند و نظر داشتند. یا در مسئله حیله‌های شرعی، در خصوص ربا نکاتی را می‌فرمودند.

بعضی از دوستانی هم که در مدرسه مروی درس کفایه ایشان می‌رفتند، ابراز رضایت می‌کردند از درس ایشان یا دوستان دیگری که درس مکاسب ایشان می‌رفتند نیز ابراز رضایت می‌کردند. واقعاً ایشان انباشت علمی خوبی، چه در قم، چه در تهران و چه در مشهد داشتند. جایگاه‌های حقوقی ایشان هم جایگاه‌هایی بودند که خوب شرط اجتهاد دارند. مثل مجلس خبرگان رهبری یا مثل ریاست قوه قضائیه. غیر از مواردی که از احکام حضرت آقا، به دلالت التزامی نشان از اعلمیت ایشان داشت، حکم آستان قدس قابل توجه است که آقا از لفظ «فقاهت» برای ایشان استفاده کردند. خوب این درجه علمی ایشان است که مجتهدی مثل آقا به ایشان فقیه بگویند.

الحمدلله خیلی مباحث خوبی را مطرح کردید. یعنی مباحثی بود که برای ما هم تازه بود. در مورد آثار علمی ایشان هم اگر آشنایی دارید توضیحی بفرمائید.

آثار خوبی الحمدلله از ایشان چاپ شده است. بحث خارج وقف ایشان را گفتم. تعارض اصل و ظاهر که رساله دکترای ایشان بوده است و چاپ شده است که کتاب خوبی است. کتاب ارث بلاوارث هم چاپ شده است. آثار دیگری هم ایشان دارند.

از ایشان خاطره علمی ویژه‌ای دارید بیان کنید؟

یک خاطره علمی-اخلاقی از ایشان بگویم. خیلی بی‌تعارف می‌خواهم بگویم که شاید عده‌ای هم خوششان نیاید. بعضی از اشخاص ممکن است چه در حوزه چه در دانشگاه، به این قصد درس بگویند که ویترینی باشد برای فضل آنها یا به قصد شهرت و قدرت نمایی علمی. ایشان وقتی قوه قضائیه آمدند خوب به بنده لطف داشتند و بنده را خواستند که در مورد درسی که می‌خواستند شروع کنند از ما مشورت بگیرند. گفتند می‌خواهم تعزیر بگویم، من عرض کردم تعزیر نگویید؛ چون خیلی‌ها تعزیر گفتند. مثلاً آقای صافی گلپایگانی، آقای سبحانی، آقای موسوی اردبیلی و دیگر بزرگان، عرض کردم شما نگویید. اما ایشان هیچ هوای نفسی نداشت. واقعاً عجیب بود. ایشان گفتند که پیشنهاد شما چیست؟ چه درسی بگویم؟ من گفتم: «عقود جدید بگویید.» نمونه بحث‌ها را هم بردم و دیدند. ایشان گفتند که آماده کردنِ این درس‌ها خیلی از من وقت می‌گیرد. آن نکته‌ای که می‌خواستم عرض کنم اینجاست. ایشان گفتند که اگر من بخواهم وقت بگذارم برای این درس‌ها، باید از وقت مردم و از وقت حکم آقا بزنم. من می‌خواهم درس خودم را بگویم و از درس و بحث منقطع نشوم؛ اما در عین حال حق ندارم از وقت مردم برای درس خودم بگذارم. خوب این کلام جایی بود که ما دو نفر بودیم در یک اتاق بسته. دیگر رسانه و دوربین و این‌ها نبود که بخواهند قصد تظاهر داشته باشند. واقعاً ایشان همین گونه صاف و ساده و با اخلاص بود.

حتی برای ریاست هیئت امنای دانشگاه عدالت هم که ما از ایشان درخواست کردیم، خوب تکلیف خاصی برای ایشان نداشت؛ اما شهید رئیسی گفتند که از آقا باید اجازه بگیرند. گفتند من برای قوه قضائیه از آقا حکم دارم و تمام وقت باید صرف اینجا باشم.

خوب ایشان از خود حضرت امام رحمت الله علیه حکم داشتند. آن هم حکمی شدید و غلیظ از امام. با آن جایگاه به یک روحانی جوان اعتماد کردند که گره‌های سنگین نظام در دستگاه‌های قضائی را ایشان با برخی از بزرگان به صورت شخصی باز کنند. خوب این نشان می‌دهد که توانمندی ایشان تقوا و امانتداری در سطح عالی بوده است؛ اما بعد از این همه سال، آدم می‌دید ایشان بدون هیچ اَنانیتی، بدون هیچ غروری، درباره درس خودشان حرف می‌زد. بعضی‌ها تظاهر به تواضع می‌کنند که خودش مرحله‌ای از تکبر است؛ اما ایشان حقیقتاً و ذاتاً متواضع و فروتن بودند.

نکته‌ای در مورد نگاه فقهی ویژه‌ای از ایشان به خاطر دارید؟

در مسائل فقهی ایشان کلان‌نگری را داشت. در واقع آن نگرش فقه حکومتی در ایشان پررنگ بود. در همین قضیه اسناد رسمی که موضوع بحث مجمع تشخیص مصلحت نظام هم بود و خیلی از بزرگان در توجیه فقهی مسئله گیر کرده بودند، ایشان خیلی راحت مسئله را حل می‌کردند. ایشان می‌گفتند در این قضیه اصلاً ما مدعی ابطال بیعی که در سند رسمی بسته نشده نیستیم؛ بلکه می‌گوئیم حکومت اسلامی در این حد ولایت دارد که بگوید کدام دعوا را استماع می‌کنند و کدام را خیر. چون ایشان آن نگاه کلان فقهی را داشت، بعضی از این مشکلات فقهی راحت‌تر در ذهن ایشان حل می‌شد. خوب این حقیقتاً یک درایت فقهی است و نشان از بلوغ فقهی ایشان داشت.

یک نکته علمی دیگر، آنکه در استظهار از روایت خیلی صاف و شفاف می‌فهمید. حمل‌های خوب و عرفی داشتند و بعضی گره‌هایی که بعضاً در ذهن‌ها پیش می‌آید برای ایشان پیش نمی‌آمد. من نمی‌خواهم در مورد ایشان اغراق کنم و سعیم آن است که با رعایت انصاف سخن بگویم. نمی‌خواهم مثلاً بگویم ایشان یک ابعاد فقهی اصولی داشت که هیچ کجا پیدا نمی‌شد؛ ولی از آن چیزی که خیلی‌ها تلقی می‌کنند، ایشان خیلی بالاتر و مترقی‌تر و جلوتر بود حقیقتاً.

مضافاً به این نکته که در فقه کلان آن مذاق شریعت را واقعاً خوب می‌فهمیدند و اهداف شریعت و دین در استدلال ایشان پررنگ بود. مثلاً در بحث حیل ربا، خاطرم هست که با ایشان بحثی داشتیم و نظرشان با حضرت امام رحمت الله متفاوت بود. خوب حضرت امام روایت را چه از نظر دلالت و چه از نظر سند رد می‌کردند؛ ولی ایشان از لحاظ سند و دلالت رد نمی‌کرد و می‌فرمود به هر حال روایات صحیح السند و واضح‌الدلالة‌ای وجود دارد که می‌شود آنها را رد کرد؛ ولی نظرشان این بود که ین روایات برای شخصی است که می‌خواهد از حرام الهی فرار کند نه برای قاعده اجتماعی! در واقع ایشان تفکیک قائل بود بین تجویز شخصی امام معصوم و تجویز اجتماعی. خوب باز این هم یک نکته فنی و دقیق است. این حرف به لحاظ علمی ارزشمند است. استدلالشان این بود که در روایات آمده است «نعم الفرار من الحرام إلی الحلال»، خوب این تعبیر چنین اطلاقی ندارد که حتی در نظام بانکداری هم بتوان از آن استفاده کرد. به هر حال ایشان با شهید مطهری و شهید بهشتی در بحث‌های اندیشه اسلامی نشست و برخاست داشتند و واضح بود که در نوع فقاهت ایشان هم ثمره آن بحث‌ها دیده می‌شد.

البته آن صفای باطن ایشان هم در اعلمیت ایشان اثر داشت مثلاً شما می‌دانید که ایشان در هر حالتی و در هر مقامی هم که بود، مقید بود، در مشهد یک ساعت قبل از اذان صبح حرم باشد و خب این‌ها هم برکت معنوی داشت برای او و هم برکت علمی.

در خصوص مباحث حقوقی نکته‌ای در مورد ایشان به نظرتان می‌آید که بفرمائید؟

در بحث‌های حقوقی ایشان واقعاً علم حقوق غربی را خوب می‌دانست و دنبال می‌کرد و در پذیرش آرای آنها هم تعصبی نداشت که مثلاً آرای این‌ها را نبینیم. ایشان در رویه‌ها و تطبیق قوانین و امثال این‌ها اهل فن بود و دوستان از مهارت ایشان در این موارد تعریف می‌کردند.

خیلی ممنون از وقتی که گذاشتید. برای آخرین سوال، شما وقتی خبر شهادت شهید رئیسی را شنیدید، به نظرتان کدام ویژگی ایشان باعث شهادتشان شده است؟

اخلاص. واقعاً اخلاص ایشان عجیب بود؛ یعنی آدم حس می‌کرد در کنار کسی است که اخلاص دارد و کارش را برای خدا می‌کند. به نظر من، مهمترین ویژگی آیت الله شهید همین بود. راز شهادت ایشان هم به نحوی همان بود و به حقیقت درگذشت ایشان ثلمه بود ضایعه بود. واقعاً ایشان خلاء پر کرده بودند.