چه کسی میگوید بازیکنان بیغیرت و بیتعصبند؟
قهرمان آسیا، تیمی که باید درس عبرت استقلال باشد!
این پرستارهترین استقلال تاریخ است؛ تیمی که آخرین قهرمانی آبیها در آسیا را به خود سنجاق کرده است.
به گزارش جهت پرس؛ مونولوگ طولانی محمد حسین میثاقی در برنامه فوتبال برتر با این عبارت خطاب به بازیکنان استقلال آغاز شد: “در استقلال هر جامی که فکرش را بکنید قبلاً گرفته شده است و شما نیاز نیست کار بیشتری انجام بدهید.” طعنه میثاقی خطاب به بازیکنان بود؛ بازیکنانی در حال حاضر مقصر اصلی شرایط پیش آمده در باشگاه استقلال قلمداد میشوند. این انتقادی بود که ابتدا از سوی پیتسو موسیمانه، سرمربی اهل آفریقای جنوبی استقلال، پس از بازی خیبر مطرح شد و سپس پیشکسوتان استقلال نیز سعی در همرسانی بیشتر آن کردند.
در این فضا میثاقی که سه بازیکن استقلال از نسلهای مختلف را به برنامهاش دعوت کرده بود، همین تم را در فوتبال برتر ادامه داد و از بین سه مهمان، سیاوش اکبرپور و رضا حسن زاده، دو چهره پیشین باشگاه، جلوتر از مهدی پاشازاده اقدام به انتقاد از بازیکنان کردند و در میان صحبتها، عباراتی مثل بیتعصب و بیغیرت بازیکنان را تا جایی که حد برنامه اجازه میداد به نوازش بازیکنان پرداختند.
استقلال در حال حاضر سومین روز پس از شکست مقابل خیبر را پشت سر میگذارد و در عین حال آماده بازی بسیار دشوار مقابل تراکتور میشود؛ مسابقهای در ورزشگاه آزادی مقابل یکی از رقبای جدی این سالها که با بازیکنان با تجربهاش، چندان با نبرد در تهران غریبه نیست. آبیها امروز دومین جلسه تمرینی خود را زیر نظر موسیمانه بعد از سفر به خرم آباد انجام دادند و البته از این تمرینها هیچ اطلاعاتی به بیرون درز نکرده تا ببینیم سرمربی جدید آبیها در آزمایشگاه فنی زمین شماره دو با تیمش چه میکند.
نکته مهم اما همین حمله به بازیکنان به عنوان راه حل جدید باشگاه برای پشت سر گذاشتن بحرانی است که خود آن را از هفته سوم این فصل رقابتهای لیگ کلید زده است. نکته جالب اینکه استخوان بندی تیم فعلی استقلال را هم بازیکنانی تشکیل میدهند که فصل گذشته در رقابتی جانانه با پرسپولیس با کسب ۶۷ امتیاز در آخرین دقایق برگزاری لیگ برتر به رتبه دوم قناعت کردند و شاید اگر لغزش آنها در زمین سخت قائمشهر نبود، میتوانستند ناباورانه به قهرمان لیگ هم برسند. از جمع آنها تعداد کمی از استقلال جدا شدهاند و در عین حال خریدهای پر سر و صدای تابستانی به قصد تقویت تیم، پازل سرمربی پیشین (جواد نکونام) را تا حدی کامل کرده بود.
حقیقت تلخ درباره بازیکنان پا به سن گذاشته و به اصطلاح پیشکسوت در فوتبال ایران، مسئله نداشتن تحلیل به دلیل دوری از جریان روز فوتبال، تماشای مسابقات و همه چیزهایی است که به عنوان علاقهمندی جدی بین رشته ورزشی دسته بندی میشود. البته بسیاری از بازیکنان قدیمی و پا به سن گذاشته هنوز اتصالشان را به فوتبال حفظ کردند اما به دلایل مختلف، به خصوص عادت به گروههای دوستانه و همچنین زمانهای کوتاه کاری (ساعات تمرین) وقت بیشتری برای سواد بیشتر در فوتبال نمیگذارند.
به همین دلیل هم هست که علاوه بر فقر آکادمیک، بالای ۹۹ درصد قدیمیهای فوتبال ایران به عنوان مثال به یک زمان دوم مسلط نیستند که احیاناً بتوانند از طریق منابع جدید چیزهای تازهای را درباره فوتبال بیاموزند و نگاه آنها به فوتبال متاثر از همان چیزی است که در دوران بازیگری آموخته و آن را احیانا با تماشای برخی از مسابقات خارجی یا داخلی براقتر و به روزتر کردند اما در عمق صحبتها، کمتر از ایشان صحبتهای به درد بخور و آینده نگرانه میبینیم و میشنویم.
ریشههایی که از آن حرف میزنیم، نکاتی است که در فوتبال قابل اندازهگیری نیستند و تکیه بیش از اندازه به آنها، بیشتر دوری این جماعت از جریان روزه فوتبال را فریاد میزند؛ مسائلی مثل تعصب غیرت نه اینکه کاملا در کسب نتایج در مسابقات ورزشی بیتاثیر باشند اما حتماً در ذیل نکات قابل تحلیل و واقعی قرار میگیرند. به عنوان مثال در استقلال امسال کسی درباره این صحبت نکرده که بحث عدم استخدام مربی بدنساز تا چه اندازه به این تیم لطمه وارد کرده، موضوع غیبت برخی بازیکنان کلیدی مثل روزبه چشمی، مهرداد محمدی و مثلاً در بازی ذوب آهن سید حسین حسینی تا چه اندازه روی نتایج این تیم تاثیر گذاشته و همچنین شرایط ناامن نیمکت از ابتدای سال چگونه روح و روان بازیکنان را به هم ریخته است.
در واقع اینها چیزهای ملموستر و قابل بررسیتری برای بحث و صحبت به نسبت بیغیرت خطاب کردن بازیکنانی است که اغلبشان به واسطه داشتن کارنامه فنی مناسب به استقلال پیوستهاند و و طبعا سرمربی جدید استقلال که به عنوان شکارچی جامها و یک مربی با تجربه به تیم اضافه شده باید با ریشهیابی این مشکل، اقدام به حل آن بپردازد. از او ویدیویی منتشر شده که در لحظه سومین گل خیبر ابوالفضل جلالی را به سمت خود میخواند و با گفتن چیزی در گوش او، او را دوباره به زمین برمیگرداند تا خطاب به دستیارانش درباره ناشیانه بودن گلی که استقلال دریافت کرده، حرف بزند؛ اینکه توپ مقابل پای حسین مرادمند به زمین خورده، در حالی که او میتوانسته این توپ را قبل از بلند شدن قطع کند. موسیمانه طوری این صحنه را به نمایش میگذارد که منظورش این است که استقلال گل کاملا آماتوری دریافت کرده است.
موضوع اینجاست که هر سه مدافع استقلال در این مسابقه سابقه دعوت به اردوی تیم ملی را دارند و سامان فلاح در جام جهانی عضوی از کاروان اعزامی به قطر بوده است. حسین مرادمند نیز گاه و بیگاه در اردوهای تیم ملی حاضر بوده و اگرچه چندتن فرصت بازی پیدا نکرده اما در هر صورت به عنوان یکی از مدافعان خوب فوتبال ایران طبقه بندی میشود؛ هم او و هم سلیمی و هم ابوالفضل جلالی جزو ستارههای تیمی بودند که پارسال در لیگ درخشش فوقالعادهای را از خود به نمایش گذاشت. مرادمند جلالی همچنین سابقه قهرمانی با استقلال در دوره فرهاد مجیدی را دارند. پس بعید است که بازیکنی با این سابقه مناسب به واسطه مسائل غیر فنی مثل بی تعصبی خودخواسته چنین به خود لطمه بزند.
اگر پیشکسوتان عزیز ناراحت نمیشوند باید به آنها این تذکر را داد که بهتر است از این به بعد در تحلیل فنی تیم، مسائل فنی بیشتری را مورد توجه قرار بدهند و الا دست یازیدن به کلیشههای فوتبال ایران که یادگاری سالهای ابتدایی شکل گرفتن این رشته ورزشی در ایران در مطبوعات و مربیان قدیمی آن زمان است، دردی از استقلال دوا نخواهد کرد. کما اینکه موسیمانه هم مثل یک پزشک حاذق که برای تشخیص درد و درمان آن به ایران آمده، باید به جای تفویض مسئولیت و شانه خالی کردن از برداشتن این بار سنگین، مهارت خود را در مربیگری که بخشی از آن شامل نجات یک تیم بحران زده است، نشان بدهد. موسیمانه باید بداند که سوار بر اسب زین کرده نشده و الا هنوز جواد نکونام سرمربی استقلال بود.
برگردیم به آن تیمی که تصاویر زیادی از آن موجود نیست و در قاب کاریکاتوری جواد علیزاده جاودانه شده است؛ تیمی که با ستارگانی مثل شاهرخ بیانی، امیر قلعهنویی، عباس سرخاب، صمد مرفاوی احمدرضا عابدزاده، رضا حسنزاده، عبدالعلی چنگیز و… به مقام قهرمانی آسیا رسید اما دو سال بعد به لیگ دسته سوم سقوط کرد. بله، چیزی از غیرت استقلال کم نشده بود اما عنصر ناشناختهای تیم را از درون تضعیف کرده بود تا با توجه به قوانین عجیب و غریب آن سالهای فوتبال ایران، استقلال با شکست در مسابقات سوپرجام تهران مجبور به حضور در لیگ دسته سوم بشود؛ تیمی که اتفاقا رضا حسن زاده عضو آن بود.
غیرت و تعصب اون بازیکن ها کجا و اینها کجا آخه!!