در گزارش جهت پرس تقریظ جدید رهبر معظم انقلاب بر یک کتاب را بخوانید
کتاب پاییز آمد به دنبال چیست؟/ پاییز امسال جور دیگری در شهرها پیچید
مهر ماه، اولین فصل پاییز که رنگ و بوی این فصل را با خود به شهر میآورد امسال با کتابی از زندگینامه شهید احمد یوسفی از دیار شیر مردان ایران، زنجان، بو و عطر دیگری را با خود از پاییز در کوچه و پس کوچههای شهر پیچاند.
به گزارش جهت پرس؛ زهرا لایق حقیقی؛ زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدا از جمله مواردی است که رهبر انقلاب در بیشتر صحبتهای خود با موضوع شهدا به آن اشاره دارد. ایشان تاکید دارند که، یاد شهیدان نباید در جامعهی ما از ذهنیتها خارج شود. شهیدان را باید زنده نگه داشت. یاد شهیدان را باید گرامی بدارید و زنده نگه دارید؛ در همهی استانهای کشور این معنا وجود دارد.
رهبر انقلاب خطاب به خانواده شهدایی که گاها برای معرفی فرزندان خود امتناع میورزند گفتند: اگر مراجعه کردند و خواستند که شما همسر شهید، پدر شهید، مادر شهید مصاحبه کنید، امتناع نکنید. من میشنوم بعضیها میگویند رفتیم سراغ خانوادهی شهید، جواب ندادند؛ نه، شهید را هر چه میتوانید معرّفی کنید؛ بیشتر معرّفی کنید، بیشتر بگویید؛ این وظیفهی همهی ما است.
از جمله معرفی شهدایی که این روزها صدای آن در شهرها، مخصوصا زنجان پیچید، کتاب پاییز آمد، خاطرات زندگی شهید احمد يوسفى، به بیان همسرشان فخرالسادات موسوی و به نگارش گلستان جعفریان است.
پاییز آمد
این کتاب در میان کتابهایی که در ژانر ادبیات پایداری نوشته شده است، و جای خودش را بهنوعی دیگر در دل مخاطبان باز کرده. کتاب به دور از هر نوع کلیشه و تصویرسازیهای عجیب و دستنیافتنی از شهدا، به دل زندگی شهید رفته و با زبانی شیرین و نگاهی متفاوت، آن را نقل میکند. شاید همین نگاه متفاوت به داستان شهدا، باعث شده تا رهبر انقلاب برای این کتاب تقریظی نوشته و مهر تأییدی بر این نوع روایتگری از زندگی شهدا بزند. روز یکشنبه، 29 مهرماه در مراسمی از تقریظ مقاممعظمرهبری رونمایی میشود.
تقریظ مقاممعظمرهبری
متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر این کتاب به شرح زیر است:
بسمهتعالی
– عشقی آتشین، عزمی پولادین، و ایمانی راستین چهرهنگار زندگی این دو جوان است که با نگارشی زیبا و رسا در این کتاب تصویر شده است. این نیز از همان روایات صادقانه است که شنیدن و خواندن آن امثال این حقیر را خجالتزده میکند و فاصلهی نجومیشان با این مجاهدان واقعی را آشکار میسازد.
آذر ۱۴۰۱
خلاصه کتاب پاییز آمد
نویسنده کتاب می گوید: «کار نوشتن کتاب «پاییز آمد» از زمانی آغاز شد که تعدادی مصاحبه بهدست من رسید و از من خواسته شد آنها را مطالعه کنم و نظر دهم.»
نویسنده در ادامه می گوید: مصاحبه هایی که به دستم رسید مربوط به همسر شهید احمد یوسفی بود که در سن ۲۴ سالگی همسرش را در دوران دفاع مقدس از دست میدهد و دارای دو فرزند پسر است. خانم موسوی خودش از کسانی بوده که به سپاه زنجان میرفته و آنجا آموزش نظامی میدیده است. آن پاسداری که معلم این خانم بوده از لحظه ای که روبه روی ایشان مینشیند و از خانم فخرالسادات موسوی در حالی که ۱۰ سال از ایشان بزرگتر بوده خواستگاری میکند، این نکته را هم میگوید که من میروم و شهید میشوم و در این شک نکن، چون این هدف و آرمان من است و اگر پیشنهاد من را قبول کنی، در واقع با کسی ازدواج میکنی که ممکن است او را از دست بدهی و در خوشبینانه ترین حالت ممکن است من قطع نخاع شوم و تو تا آخر عمر مجبور شوی که بار من را بدوش بکشی.»
این کتاب، روایتگر سالهای شاد کودکی فخرالسادات در مشهد است تا سرمای استخوان سوز زنجان، جایی که عشقی غیرمنتظره در پرآشوبترین دوران ایران معاصر به انتظار بانوی قهرمان قصه نشسته بود.
برشی از متن کتاب پاییز آمد
کمی بعد، محبور شدیم همه با ماشین برویم جلوی مقر بسیج، دنبال احمد. احمد آند بیرون و سلام علیک کرد. مامان لعیا گفت: «احمد آقا! شما دارید زن می گیرید؟ نمی توانید این جور راحت و بی خیال باشید، باید بیایید بازار و هر چه می خ.اهید برای زنتان بخرید!» احمد گفت: «بله شما درست می گویید. اما الان لباس شخصی ندارم. با لباس فرم سپاه هم نمی توانم بیایم بازار.» مادر احمد، پشت احمد را نوازش کرد و گفت: «اشکالی ندارد پسرم، پس ما خودمان می رویم.»
پاییز آمد در بین فعالان مجازی
جوانان اهل قلم و کتاب فضای مجازی نیز با شرکت در مراسم تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر این کتاب، از نقش زنان در حماسه آفرینی دفاع مقدس گفتند و از حضور کودوکان و نوجوانانی گفتند که آینده ساز این مملکت و ادامه دهنده راه شهدا هستند.
مجری برنامه سطر آخر در صفحه ایکس خود از سخت ترین روایت زنان مقاومت میگوید.
اعتراف میکنم؛ این گفتگو یکی از سختترین گفتگوهای عمرم بود…
کاربران فضای مجازی در صفحات ایکس و اینستاگرام خود به روایت از این کتاب پرداختند و قدردان خانواده شهدا بودند و با هشتگ پاییز آمد به استقبال تقریظ کتاب رفتند.
وقتی کتاب پاییز آمد رو میخوندم دقیقا یادم می اومد که چطوربابچه،، موشک وهواپیماهای جنگی و شکستن دیوارصوتیو… ونبود همسرم درکنارم بدلیل حضور درجبهه.
جذابیت کتاب آنقدر بالا بود که همه در حین مراسم یا گوشهای، خلوت کرده بودند برای خواندنش..
بحمدالله ماجرای خاطرهنویسی شهیدان، یک ماجرای راهافتادهای در کشور است که باید تقویت بشود؛ باید بیشتر و بهتر با هنرمندیِ کامل نوشته بشود، این کتابها را جوانها بخوانند، همه بخوانند انشاءالله و استفاده کنند.
بیانات در دیدار اعضای ستاد مرکزی کنگره ملی شهدای سبزوار و نیشابور ۱۴۰۲/۰۳/۰۹
نظرات
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
از ارسال نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد خودداری کنید.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نماييد.
نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.