به هیچ وجه ایران شروع کننده این عملیات نبود

این عملیات چالش و مسئله جدیدی برای نخبگان ایرانی ایجاد کرد؛ چالش امنیت و آزادی و البته این شکاف پر واضح بود، عده‌ای تنها سمت وجوه امنیتی و روانی ماجرا ایستادند و عده‌ای تنها وجوه اقتصادی و تبعات داخلی آن را پررنگ کردند، واقعیت این است جهان متناقض است و لذا تنها نخبگانی از آزمون این چالش بیرون آمدند که توانستند متناقض بودن شرایط را ادراک و پذیرش کنند و البته مسئله‌های جدیدی طرح کنند.

به هیچ وجه ایران شروع کننده این عملیات نبود
167469

۱) شروع‌کننده این ماجرا به هیچ وجهه ایران نبود. این طرف متخاصم بود که با انواع ترور در سه چهار سال گذشته به این تقابل و درگیری دامن زد و ایران در نقش دفاع به عملیات دست زد. در واقع ایران چاره‌ای جز واکنش نداشت.

۲) عملیات ایران به گواه بسیاری کارشناسان، خارج از تصور در نسبت با توانایی‌های ایران، حساب‌شده و موفق انجام شد و در این میان باید دست فرماندهان و تکنیسین‌های این عملیات که با ریسک‌پذیری دست به ابتکار زدند را فشرد.

۳) قطعا این عملیات در روحیه ناسیونالیسم ایرانی و چه بسا روحیه حق‌طلبی جهان اسلام مؤثر واقع شد و باعث خودباوری در میان لایه‌ای از جمعیت در ایران و جهان شد و این اتفاق مثبتی است.

۴) این عملیات کارکرد بازدارندگی برای ایران دارد (یا باید داشته باشد و حداقل از منظر نظامی اینگونه قابل فهم است) و بازدارندگی از ضرورت‌های برقراری امنیت در سطح بین‌الملل است. کسانی که به مقوله بازدارندگی التفات ندارند یعنی الفبای رئال پلتیک نظام بین‌الملل را فهم نکرده‌اند.

۵) این عملیات می‌تواند واکنش احمقانه نیروی متخاصم را دربرداشته باشد و ادامه این چرخه می‌تواند باعث نگرانی شود. همچنین این عملیات در سیاست داخلی کشورهای متخاصم نیز تأثیر خواهد داشت و باید محل بررسی باشد. البته باید منتظر ماند و دید در سطح مناقشه هسته‌ای و کلا رابطه ایران با غرب این عملیات چه تأثیری خواهد داشت.

۶) این جدال، اقتصاد سیاسی معطوف به خود را دارد. طرف مقابل چقدر هزینه کرد، ما چقدر هزینه کردیم؟ منتفعان و متضرران که بودند؟ و آیا نسبت به هزینه انجام‌شده آنچه را می‌باید گرفتیم یا خیر؟ این یک بحث کارشناسی مهم است که باید در زمان خودش مورد بررسی قرار گیرد .

۷) وجه نمادین و هماهنگ‌شده این عملیات بر وجه ماتریال و غافلگیرکننده آن می‌چربید. در واقع همان‌طور که در انتخاب واژگان لحاظ شده بود این واکنش یک «تنبیه» بود و کارکرد پیام رسان داشت و نه یک «انتقام» و یا «واکنش همسطح». گرایش ما به سمت کنش‌های استعاری از منظر رفتارشناسی سیاسی موضوع مطالعه است.

۸) نیروی متخاصم «انسان» زد، ما «موشک» زدیم. تعرض نیروی متخاصم به ما «امنیتی» بود، واکنش ما «نظامی» بود. این درباره ترور سردار هم مصداق داشت. سؤالی که مطرح می‌شود این است که آیا واکنش نمادین نظامی می‌تواند پاسخی به یک ضرر ماتریال امنیتی باشد؟ یا اینکه آیا ما واقعا تصمیم گرفته‌ایم نه‌فقط چالش‌های فرهنگی و اقتصادی بلکه چالش‌های امنیتی خود را نیز نظامی حل کنیم؟ اینجا می‌توان بحث جدال علوم انسانی و علوم مهندسی را نیز پیش کشید.

۹) به لحاظ طبقاتی این واکنش موضع جریان‌های امنیت‌گرا که برای آزادی اهمیتی قائل نیستند را تقویت خواهد کرد و این جای نگرانی دارد. همزمانی این واکنش با راه‌اندازی مجدد گشت ارشاد که بارها آزموده شده و شکست خورده قابل توجه است و البته در سطح سیاست‌گذاری به شدت مشکوک قلمداد می‌شود.

۱۰) دوقطبی و دوپارگی‌های سیاسی ‌و اجتماعی نیز در این ماجرا سر باز کرد و این حکایت از وجود گسل‌های عمیق داخلی در امر ملی است و این موضوع نیز نگران‌کننده است. ما در ساخت امر ملی همچنان با چالش‌های عمده روبرو هستیم و این موضوع احتیاج به رسیدگی دارد.

۱۱) همزمانی این واکنش با افزایش قیمت دلار و سکه در ایران یعنی ایران از منظر اقتصادی دچار آسیب و چالش‌های جدی است و این یعنی اقتصاد روی دکترین امنیتی ایران سایه انداخته است. منظم کردن اقتصاد نیز نیازمند جراحی‌های عمیق و عبور از بعضی تصورات ایدئالیستی در امر سیاست و معرفت است و این قصه اورژانسی است.

۱۲) این اتفاق چالش و مسئله جدیدی برای نخبگان ایرانی ایجاد کرد؛ چالش امنیت و آزادی و البته این شکاف پر واضح بود. عده‌ای تنها سمت وجوه امنیتی و روانی ماجرا ایستادند و عده‌ای تنها وجوه اقتصادی و تبعات داخلی آن را پررنگ کردند. واقعیت این است جهان متناقض است و لذا تنها نخبگانی از آزمون این چالش بیرون آمدند که توانستند متناقض بودن شرایط را ادراک و پذیرش کنند و البته مسئله‌های جدیدی طرح کنند.