یادداشت؛

آیا پس از عملیات ایران علیه اسرائیل همه چیز تمام شده است؟

صادق گل عنبری درباره ابعاد پس از عملیات ایران علیه اسرائیل می نویسد: باید منتظر ماند و دید چه خواهد شد.

آیا پس از عملیات ایران علیه اسرائیل همه چیز تمام شده است؟
167248

به گزارش جهت پرس؛ به همان اندازه و چه بسا بیشتر از آن که بحث پاسخ ایران به اسرائیل در شبکه‌های اجتماعی فارسی داغ است، در رسانه‌ها و شبکه‌های مجازی اسرائیلی نیز بحث و جدل فراوانی در گرفته است.

در کل، در فضای عمومی و سیاسی در اسرائیل یک نوع سرخوردگی حاکم شده و سخن برخی نزدیکان دولت و کاخ سفید از «پیروزی پدافندی» در مقابل حملات موشکی و پهپادی تاثیر زیادی در تلطیف این وضعیت نداشته و برخی ظرف این دو روز صرف حمله مستقیم از خاک یک کشور در منطقه را به اسرائیل فارغ از اصابت کردن یا نکردن و ساقط شدن و یا نشدن پرتابه‌ها زیر سوال رفتن و حتی بر باد رفتن بازدارندگی اسرائیل توصیف کرده‌اند.

از این منظر، برخی استراتژیست‌های اسرائیلی نزدیک به مراکز تصمیم‌گیری بر این باور هستند که بی‌پاسخ گذاشتن حملات مستقیم یک کشور در شرایط کنونی پس از هفتم اکتبر حمل بر ضعف می‌شود و  همچنین تصویری ناخوشایند از بازدارندگی اسرائیل در داخل و سطح منطقه ارائه می‌کند و  در کنار آن ممکن است به معادله‌ای ختم شود که در آینده دست تل‌آویو را برای حمله به اهداف تهدیدزا در منطقه ببندد. در عین حال نیز طرف‌های مقابل در آینده جری‌تر خواهند شد.

از این منظر، برای واکنش به حملات ایران دو نگاه عمده در اسرائیل و بعضا آمریکا وجود دارد؛ نخست این که ترجیح می‌دهد به جای پاسخ نظامی که موجب تشدید تنش‌ها می‌شود و احتمال وقوع جنگ را افزایش می‌دهد، از وضعیت ایجاد شده برای متحد کردن متحدان و تشکیل یک جبهه و راه‌اندازی کارزار فشار سیاسی و اقتصادی علیه تهران استفاده شود.

دولت آمریکا از این راهکار حمایت می‌کند و از همان روز نخست بایدن با هر گونه پاسخ نظامی اسرائیل مخالفت کرد و وعده راه‌اندازی یک کمپین فشار سیاسی و دیپلماتیک علیه تهران را داد. این راهکار هم معطوف به این نگرانی عمده است که اگر پاسخ داده شود ریسک وقوع جنگ منطقه‌ای و درگیر شدن اسرائیل با آن در چند جبهه را بالا می‌رود و ممکن است آمریکا را هم ناخواسته درگیر کند.

اما نگاه دوم به حمله‌ای بسیار محدود به مرکز و یا تاسیساتی در ایران فرا می‌خواند؛ به گونه‌ای که به تشدید تنش و درگیری نظامی ختم نشود. ارتش اسرائیل طرفدار این نگاه است و جالب اینجاست که خود نتانیاهو که برخی هدف از حمله به بخش کنسولی سفارت ایران را به تلاش او برای شعله‌ور کردن یک جنگ و کشاندن پای آمریکا ربط می‌دادند، تا اینجای کار مردد است و تصمیمی قاطع نگرفته است. بخشی از ارکان تصمیم‌گیر آمریکا هم ظاهرا از این انتخاب دوم حمایت می‌کنند.

صاحبان این نگاه معتقد هستند که باید با اقدامی محدود مانع از شکل‌گیری تحولات پیش‌گفته شد و خواستار فشار سنگین آمریکا بر ایران برای جلوگیری از واکنش آن هستند.

اما در این میان، به نظر می‌رسد که آمریکا، اسرائیل و برخی متحدان اروپایی آن، راهکار نخست را در هر صورت در پیش خواهند گرفت. البته تل آویو و به ویژه نتانیاهو از این کار یک هدف عمده دیگر را نیز دنبال می‌‌کنند و آن هم به حاشیه راندن مساله غزه و برداشتن فشار افکار عمومی جهان بر روی اسرائیل است.

در کنار آن نیز اگر اسرائیل از بیم پاسخ ایران و وقوع جنگی گسترده، در نهایت از واکنش نظامی محدود صرف نظر کند، احتمالا تلاش کند که دست به خرابکاری‌های مهم در داخل ایران بزند و حملات جدیدی را نیز در سوریه صورت دهد.

آنچه تقریبا مبرهن است این که برای تل‌آویو و متحدان غربی آن کنار آمدن با حمله‌ای مستقیم به داخل اسرائیل سخت و دشوار است و آن را واجد پیامدهای راهبردی در آینده می‌دانند. از این رو به نظر می‌رسد که در چارچوب یک کارزار در لب مرز پرتگاه جنگ به دنبال راه‌های جلوگیری از تبدیل شدن حملات ایران به معادله جدیدی در خاورمیانه و مهار پیامدهای آن هستند. در این میان، باید دید دولت بایدن همچنان بر موضع خود در مخالفت با هر گونه واکنش نظامی اسرائیل خواهد ماند یا در نهایت به سطحی محدود از پاسخ رضایت می‌دهد.

به هر حال، باید منتظر ماند و دید چه خواهد شد.