جیش الظلم چیست و از جان ایران چه می‌خواهد؟

سازمان جیش الظلم یک گروه مسلح تروریستی است که خود را «ارتش عدالت و برابری» و سنی معرفی می‌کند. این گروه خود را مدافع حقوق سنی‌ها به ویژه در استان سیستان و بلوچستان ایران می‌داند.

جیش الظلم چیست و از جان ایران چه می‌خواهد؟
151410

اسفندماه 1388 وقتی حیدر مصلحی، وزیر وقت اطلاعات خبر از دستگیری عبدالمالک ریگی رهبر گروه جندالله داد، رسانه‌ها نوشتند که بازداشت و اعدام ریگی، خط پایانی است برای حیات و فعالیت گروه‌های مسلح در این منطقه. 30 ماه بعد اما گروهی تازه تاسیس با نام «جیش‌العدل» با حمله به گشت مرزبانی در منطقه سراوان منجر به شهادت 14 نفر (12 سرباز وظیفه و 2 افسر درجه‌دار) و زخمی شدن 6 نفر دیگر شد و پس از آن قوه قضائیه در اقدامی تلافی‌جویانه با اعدام 16 نفر که برخی از آن‌ها از اعضای «جیش‌العدل» بودند، نشان داد که زخم کهنه سیستان و بلوچستان هنوز التیام نیافته است.

رهبر سازمان جیش‌العدل (جیش الظلم) که خود را «ارتش عدالت و برابری» و بزرگ‌ترین گروه مبارز اهل سنت معرفی کرده است، «صلاح‌الدین فاروقی» نام دارد که نام واقعی او «عبدالرحیم ملازاده» است. برادر فاروقی پیش از این به اتهام دخالت در ترور «مولوی مصطفی جنگی زهی»، رییس پایگاه بسیج شهرستان سرباز، بازداشت و سپس اعدام شد. مولوی مصطفی جنگی زهی امام جمعه شهر راسک شهرستان سرباز سیستان و بلوچستان بود که در راه چابهار-سرباز در یک عملیات ترور درگذشت. وی از مخالفان سازمان جندالله بود.

عبدالرحیم ملازاده (صلاح الدین فاروقی) پس از این واقعه از ایران فرار کرد و راهی پاکستان شد و در آن جا به صورت رسمی سازمان تروریستی جیش‌العدل را تشکیل داد. اطلاعات ضد و نقیضی وجود دارد که فاروقی از اقوام «مولوي عبدالحميد»، امام جمعه اهل سنت زاهدان است. فاروقی که پیش از این عضو گروه «جندالله» بوده است، اواخر فروردین 91 به عنوان رهبر سازمان «جیش‌العدل» انتخاب شد.

«جیش‌العدل» نسبت به جندالله در فضای مجازی و شبکه‌های ماهواره‌ای، فعالیت سازمان یافته و منظم‌تری دارد. از نظر سازمانی، این گروه دارای سه شاخه نظامی شناخته شده است: گروه نظامی «عبدالملک ملازاده»، گروه نظامی «شیخ ضیایی» و گروه نظامی «مولوی نعمت‌الله توحیدی».

جیش الظلم تاکنون بیش از 20 حمله تروریستی به خاک ایران داشته است که بزرگترین آن حمله این گروهک در 24 بهمن ماه 97 به اتوبوس حامل نیروهای قرارگاه قدس سپاه پاسداران بود که سبب به شهادت رسیدن 27 نفر و زخمی شدن 13 نفر شد!

در جدیدترین اقدام این گروه تروریستی، در ساعت ۲ بامداد جمعه ۲۴ آذر ۱۴۰۲ حمله‌ای به مقر فرماندهی نیروی انتظامی در راسک رخ داد که گروه جیش‌العدل با انتشار بیانه‌ای در کانال تلگرامی خود مسئولیت این اقدام را بر عهده گرفت. معاون امنیتی و انتظامی استانداری سیستان و بلوچستان تعداد شهدای نیروی انتظامی در این حمله را 12 نفر از افسران ارشد فراجا و سربازان اعلام کرد.

سرانجام جندالله در انتظار جیش الظلم؟

پیش از جیش العدل، گروه موسوم به «جندالله» برای مدتی از شیوه مشابه قتل مرزبانان در ایران و سپس فرار به پاکستان استفاده می‌کرد تا این که عبدالمالک ریگی، رهبر آن گروه بازداشت و اعدام شد. رهبران جندالله هدف گروه خود را مقاومت مردمی برای احقاق حقوق بلوچ ها می‌خواندند اما این در صورتی بود که آنها دارای گرایشات وهابی و سلفی بودند و از سوی سرویس های اطلاعاتی آمریکا، بریتانیا، عربستان، پاکستان و … برای آشوب در مناطق جنوب شرق و کشتار مردم در ایران حمایت می‌شدند!

از زمان تاسیس این گروه در سال ۱۳۸۲ جندالله بارها مسئولیت حملات مرگبار در ایران را به عهده گرفت. در یکی از خونین ترین آنها، در آستانه انتخابات ریاست جمهور سال ۱۳۸۸، بمبی در یکی از مساجد شیعیان زاهدان منفجر شد که منجر به شهادت ۲۵ نفر شد و بیش از ۱۲۰ نفر را مجروح کرد.

چهارم اسفند ۱۳۸۸ وزارت اطلاعات اعلام کرد که عبدالمالک ریگی در هواپیمایی که از دوبی عازم قرقیزستان بوده است، شناسایی و پس از وادار کردن هواپیما به فرود در ایران او را دستگیر کرده‌اند. سرانجام عبدالمالک ریگی خرداد ۱۳۸۹ به اتهام «۷۹ مورد قتل، جرح، اخاذی، ایجاد رعب و وحشت، آدم ربایی و گروگانگیری، همکاری با بیگانگان و اخذ کمک‌های مالی و اطلاعاتی» اعدام شد.

عبدالرئوف ریگی (برادر عبدالمالک ریگی) که عضوی از جیش العدل تازه تاسیس بود، تابستان ۱۳۹۳ با جدا شدن از این گروه، فعالیت مسلحانه خود را با تاسیس گروهی جدید با نام جیش النصر از سر گرفت. عبدالرئوف ریگی بنا به گزارش‌ها پس از آن از گروه جیش العدل جدا شد که در میان شبه نظامیان این گروه بر سر اعدام یک گروگان ایرانی اختلافاتی به وجود آمد.

کمتر از چندماه پس از تاسیس جیش النصر، عبدالرئوف ریگی به هلاکت رسید. منابع خبری عربی به نقل از منابعی در جیش النصر گفتند که رهبر این گروه به دست نیروهای ایران و در شهر کویته پاکستان «ترور» شده است. محمود علوی وزیر اطلاعات ایران چند ماه بعد از کشته شدن او گفت «هدف تیر غیب قرار گرفتند».

با وجود حمایت وسیع غرب از گروهک های تروریستی در منطقه، نیروهای نظامی و دستگاه های اطلاعاتی ایران نیز بارها نشان داده‌اند که عاقبت بازی با دم شیر پایان خوشی نخواهد داشت و آشوبگران روزی هدف تیر غیب قرار خواهند گرفت.

از جان ایران چه می‌خواهند؟

علی رغم اینکه رسانه های معاند سعی در آن دارند تا اقدمات تروریستی گروهک های تروریستی جنوب شرق به ویژه جیش الظلم را ناشی از فقر و شاخص محرومیت و دسترسی به مسکن، آب و انرژی، آموزش، بهداشت و … در سیستان بلوچستان عنوان کنند، اما در حقیقت این اقدامات آنها نه تنها در راستای احقاق حق مردمان مظلوم سیستان و بلوچستان نیست بلکه در راستای جدایی سیستان و بلوچستان از خاک ایران و تشکیل «بلوچستان بزرگ» است و حملات مکرر تروریستی و به شهادت رساندن مردمان همان منطقه نیز گواهی بر این موضوع است.

اولین بار این طرح و حمایت از این گروه های تروریستی به منظور بی ثبات کردن منطقه توسط نیروهای امنیتی آمریکا و انگلستان طراحی و اجرا شد. تجربه ساختن پدیده‌ای بنام جهادگرایان متعصب وابسته به مذهبی خاص، تجربه‌ای بی نظیر در سیاست های تاریخ ایالات متحده تلقی می شود، چرا که با ساختن آن، ایالات متحده توانست در فضای جنگ سرد نظم دو قطبی دنیا را در منطقه‌ای حساس حفظ کرده و حتی به سوی فروپاشی رقیب گام بردارد.

در مثالی ساده، یکی از دلایل فروپاشی شوروی، جنگ فرسایشی آنها با مجاهدان افغان و پدیده ای که به آن «افغانهای عرب» می گویند، بود و پس از فروپاشی شوروی و بوجود آمدن نظم جدید، این پدیده که می توانست مانند شمشیری دولبه عمل کند، تا حدودی از دست ایالات متحده خارج شد و نیاز بود تا کنترل بر این گروه ها دوباره مهیا شود. با پراکنده شدن جهادگرایان و فعالیت القاعده در سرتاسر جهان اسلام، از جمله در دوردست ترین مناطق شبه جزیره عربستان و آفریقا، غرب و آمریکا احساس کردند که یکبار دیگر بایستی آنان را جمع کرده و تحت نفوذ خود بگیرند، لذا سوریه میدانی بود که غرب می توانست در آن با خیال راحت القاعده و سازمانهای سلفی مشابه آنرا گردهم آورد تا هم آنان را تحت کنترل داشته باشد و هم از قدرت و پتانسیل آنان برای حفظ نظم بین الملل استفاده کند.

آنچه مسلم است این است که در اینجا ایران در کشورهای محور مقاومت تعریف می شود و در راستای تغییر نظم بین الملل به پا خواسته است. طبیعی است که کشورهای طرفدار وضع موجود به خصوص شیوخ عرب، بخواهند از پتانسیل های قومی و مذهبی درون ایران استفاده کنند تا در راستای استراتژی بازدارندگی ایالات متحده، ایران را با مشکلات امنیتی روبرو سازند. ساختن گروهکهای تروریستی و حمایت تمام عیار مالی و لجستیکی و رسانه ای از آنها، کاری است که شیوخ عرب در راستای سفارش اربابان آمریکایی خود انجام می دهند.

شکل گیری گروهی مانند جبش العدل خارج از سیستم بین المللی قابل توضیح نیست. بدون شک جیش العدل مانند سلف خود جندالله با حمایتهای مالی نظامی و امنیتی کشورهای عرب منطقه توانسته است به بسیاری از اقدامات تروریستی جامعه عمل بپوشاند، البته نباید از حمایتهای امنیتی و مالی ناتو و سایر شبکه های جاسوسی بین المللی چشم پوشید.