پایان تاریخی لیبرال دموکراسی

به گزارش خبرنگار جهت، راضیه امیری رز؛ رخدادهای چند ماه اخیر آمریکا را از چشم‌اندار مختلف می‌توان تحلیل کرد. در شرایطی که نظام رسانه‌ای و پروپاگاندای رسمی دنیا مشغول تلطیف برون‌دادهای خونین و خشن لیبرال دموکراسی آمریکایی است و تمام وسع خود را به کار گرفته است تا از بطن این شورش حیرت‌انگیز، برای بقای لیبرال […]

پایان تاریخی لیبرال دموکراسی

به گزارش خبرنگار جهت، راضیه امیری رز؛ رخدادهای چند ماه اخیر آمریکا را از چشم‌اندار مختلف می‌توان تحلیل کرد. در شرایطی که نظام رسانه‌ای و پروپاگاندای رسمی دنیا مشغول تلطیف برون‌دادهای خونین و خشن لیبرال دموکراسی آمریکایی است و تمام وسع خود را به کار گرفته است تا از بطن این شورش حیرت‌انگیز، برای بقای لیبرال دموکراسی نسخه بپیچد، اما رسانه هرچقدر هم قدرت فریب افکار عمومی در بازی قدرت مألوف را داشته باشد، واقعیت ظهور یافته در جامعه آمریکا چنان است که نتواند آن را لاپوشانی کند

فاشیسم پنهان در پشت مظاهر دل‌فریب لیبرال دموکراسی اکنون از رخ خود پرده برافکنده و کاپیتالیسم درنهایت رشد هابسونی خود، به مرحله انفجار شوینیسم، ساخت‌شکنی و گسست بی‌نهایت اجتماعی رسیده است. هرچند برای شیفتگان ایدئولوژی جفرسونی لیبرالیسم، پذیرش واقعیت‌های کنونی آمریکا آنی نخواهد بود، چراکه هنوز در باور معتقدان به تسخیر جهان توسط لیبرال دموکراسی، سخت است که انحطاط و سقوط اصلی‌ترین نماد آن را ببینند، با این اوصاف، حوادث آمریکا باعث فروپاشی و اضمحلال چند نماد و نشانه حیاتی لیبرالیسم عریان ایالات‌متحده شده است و این اضمحلال دیر نخواهد پایید که از سوی جانب‌داران امروزین آمریکای در حال سراشیبی، پذیرفته شود.

 

تسخیر کنگره، شکاف در دموکراسی آمریکایی

در پارادایم مدرنیته، متافیزیک و هر آنچه به حیات متافیزیکی متعلق است، حذف شده و انسان خودبنیاد سفیدپوست برای پاسخ به نیازهای فطری خود (پرست)، لاجرم بتکده‌های جدیدی ساخته است. پارلمان برای لیبرال‌دموکراسی حکم این بتکده را دارد و حقیقتاً برای آن‌ها تقدس دارد، اکنون این قبله‌گه دموکرات‌ها با تسخیر سفیدپوستان معترض، ابهت خود را ازدست‌داده است، این یعنی با تسخیر کنگره به‌عنوان جایگاه دموکراسی، این بت لیبرال‌دموکرات‌ها در حال زوال است. اکنون منطقی است که فوکویاما به‌جای، “لیبرال دموکراسی، پایان تاریخ”، پایان تاریخی لیبرال دموکراسی را تئوریزه کند.

«اشلی بابیت» در مسلخ حقوق بشر
یکی از وجوه حیات تمدنی غرب مدرن، هویت‌سازی بر مبنای حقوق بشر است و جلوه‌گری این حقوق بشر نیز با نام زن و رهایی وی از قیود، نمود یافته است. اکنون یک زن نظامی آمریکایی که برای دل‌سپردگان تمدن ابزاری غرب، معیار آزادی زن است، معترض مسخ دموکراسی و انتخابات شده و در این بتکده دموکراسی یعنی کنگره، در خون غلطیده است، چه نمادی از این عریان‌تر می‌توانست احتضار لیبرال دموکراسی را به تصویر بکشد. اکنون گفتمان حقوق بشر غربی فروریخته و عبور بی‌سروصدای نظام رسانه‌ای جهان از کنار این رخداد، پاره‌آجرهای فروریخته لیبرال دموکراسی را برهم نخواهد نهاد.

بساط آزادی بیان دروغین برچیده شد
غرب با تز دهکده جهانی، امپراتوری رسانه‌ای و خلق دنیای سایبر درصدد فراگیر کردن تفسیر و تعریف خود از بشر است و اسم این یکسان‌سازی اجباری را آزادی بیان گذاشته است. اما همین این تز بلای جان و آبروی لیبرال دموکراسی آمریکا شده است. اکنون تحمیق ملت‌ها، شبیخون به هویت و فرهنگ آن‌ها، پوشاندن ظلم ساختاری و خفه کردن صداهای متعارض، دیگر پاسخگو نیست.

نظامی که توییتر و فیس‌بوک و اینستاگرام را ابزار تشویق و تهییج براندازان و مخالفان کشورهای مستقل دنیا کرده بود و پشتیبانی فکری، سیاسی، رسانه‌ای و فنی این مخالفان را خود رسالتی جهانی می‌دانست، صفحه توییتری رئیس‌جمهور قانون خود را بسته است تا صدایی متفاوت از صدای واحد هیئت‌حاکمه نظام سلطه شنیده نشود. جنگ‌افروزی هار، بر دهان خون‌آشامی جنگ‌افروز مهار زده است تا آزادی بیان نیز بساط خود را از دایره تمدن خون‌ریز لیبرال‌دموکراسی برچیند.

بساط هژمون برچیده می‌شود
انکار فروپاشی آمریکا تنها راه تنفس استحاله‌شدگان در تمدن غرب است و در مقابل این مسخ‌شدگان حیران، باید سکوت کرد تاآخرین‌نفس‌های هژمون در حال سقوط را خود به نظاره بنشینند تا گذر زمان آن‌ها را در پذیرش این زوال قانع کند.

زمانی هم که بساط جنبش 99درصدی به ضرب و زور برچیده شد، مسخ‌شدگان می‌گفتند که غلبه هژمونیک آمریکا همه‌چیز را به سر جای اولش برگردانده است؛ اما این جریان عامدانه از درک این حقیقت خودداری کرد که جنبش تسخیر، گام اول و جرقه یک فروپاشی بود و اینکه این جرقه به شعله تبدیل شده است.

بساط هژمون خون‌آشام و یادگار برده‌دار اعظم، توماس جفرسون، آبراهام لینکن و … وقتی برچیده شد که ترامپ رئیس‌جمهور کشور مدعی قدرت اول اقتصادی و نظامی، همانند کشورهای تحت اشغال، پشت شیشه‌ها، به سخن گفتن ایستاد. اینکه تدارکات جمع شدن بساط لیبرال‌دموکراسی چه وقت تمام می‌شود، مهم نیست، مسئله این است که هیبت، هیمنه و عظمت آمریکا ترک برداشته است، هرچند برای فروپاشی این ابهت در حال زوال عجله‌ای نیست.