مهدی پناهی روزنامهنگار در یادداشتی کوتاه نوشت: گربه برخی را هرجور بالا بیاندازی، چارچنگولی پایین میآید. فرقی نمیکند سوریه باشد یا فلسطین یا افغانستان یا اوغیورهای چین، یک چیزی برای فحش دادن به ایران پیدا میکند.
تحولات أفغانستان آنقدر پیچیده است که قضاوت را سخت میکند، آن وقت چه طور با یک عکس و کلمه میتوان حکم هم صادر کرد؟
وضعیت امروز برای بسیاری قابل تصور بود، چه ترکیه که دیوار مرزی با ایران کشید (با هدف کنترل سیل مهاجران افغان) و چه آمریکا که بعد از ۲۰سال به ظاهر افغانستان را ترک کرد اما کاملا با طالبان در حال مذاکره بود.
اگر اصل ماجرا را نمیتوانستند عوض کنند اما خود را آماده موجسواری کردند.
اما تهران بر سر یک دو راهی بود؛ طالبان یا آمریکا؟ سیاست بیان شده اخراج آمریکا از منطقه به ویژه افغانستان بود اما جایگزین این اشغالگر چه میشود؟ ایران هم مثل سایر کشورها نمیتواند مانع تغییر شود چون قدرت طالبان، فساد دولت غربگرا کابل و دخالت سایر کشورها غیرقابل انکار است.
لذا:
۱- انتظار مداخله نظامی مشابه سوریه صرفا برای طعنه است وگرنه همه میدانند حضور ایران به درخواست قانونی سوریه بود و جبهه مقابل هم تروریستهای اجارهای.
همین الان به صرف مذاکره سیاسی با طالبان (درحالی که بقیه بیشتر و موثرتر مذاکره کردن) میگویند ایران طالبان را به قدرت رساند!
۲- هدف ایران حفظ امنیت مرزهای شرقیاش است؛ پس انسجام افغانستان و پیشگیری از جنگ داخلی مطابق آنچه آمریکا میخواهد ضرورت دارد.
افزایش مهاجران، ناامنی و حضور اشرار، قاچاق مواد مخدر و نفوذ گروههای تروریستی به داخل ایران با بیدولتی و جنگ داخلی در افغانستان تشدید میشود.
۳- اما افراد احساساتی امروز همانهاییاند که۴۰سال بیشترین طعنه را به مهاجران افغان مقیم ایران زدهاند و یادشان رفته که چگونه جاهلانه همه جنایات را به مهاجران نسبت میدادند.
حتی مهاجران افغان را دلیل بیکاریشان دانستند.
ظلم، ظلم است چه طالبان باشد چه مهاجرستیزی ایرانی