هر روز معجزه تازه‌ای اتفاق می‌افتد

کتاب «هر روز معجزه تازه‌ای اتفاق می‌افتد» در کنار مسئله جمعیت، از منظر اجتماعی نیز قابل تأمل است؛ اینکه چرا زوجین برای تولد فرزند باید از سد تردیدها بگذرند؟

هر روز معجزه تازه‌ای اتفاق می‌افتد
203025

به گزارش جهت پرس؛ کتاب «هر روز معجزه تازه‌ای اتفاق می‌افتد» از جمله آثار مستندی است که تلاش دارد در حوزه خانواده و جمعیت، واقعیت‌هایی از زندگی زوج‌هایی ارائه دهد که به هر دلیلی از نعمت فرزند محروم شده‌اند.

این کتاب که به قلم زهرا مظاهری نوشته و از سوی انتشارات حماسه یاران به چاپ رسیده، دومین جلد از مجموعه 14 جلدی کتاب جوانه است که زیر نظر بهزاد دانشگر و مجموعه روایت‌خانه تدوین می‌شود. کتاب، در کنار ترویج مسئله فرزندآوری، تلاش دارد عواقب به تأخیر انداختن این امر را از منظر جسمی و روحی برای زنان تشریح کند. در واقع، مظاهری در این اثر به سراغ روایت‌هایی رفته که کمتر در مسئله فرزندآوری گفته می‌شود.

مواجهه با ناباروری و مسیر سنگلاخی درمان آن پر از احساسات، کنش‌ها و اتفاقات خاص خواندنی است. در جامعه کنونی مان، متأسفانه ناباروری به قدری رایج شده است که تقریباً در هر خانواده یا فامیل، یکی دو موردش به راحتی پیدا می‌شود. معمولاً همه کسانی که درگیر مشکل ناباروری می‌شوند، تا قبل از آن زندگی عادی داشته‌اند و به ذهن‌شان نمی رسیده که چه طوفانی در انتظار روزمرگی‌هایشان باشد.

در کتاب پیش رو، قصه های واقعی از زبان زنانی که درگیر ناباروری بوده‌اند، آمده است. از میان موارد دوست و آشنا و فامیل ، مواردی که از لیست‌های خانه بهداشت یا در مطب‌ها و کلینیک‌ها، سعی شده قصه‌های متنوعی انتخاب شود.

بنا بر آمار اعلام شده از سوی مسئولان، 20 درصد از زوجین ایرانی دچار ناباروری هستند. افزایش سن ازدواج و تغییر سبک زندگی، از مهمترین عوامل ناباروری در میان زوجین ایرانی اعلام شده است. در سوی دیگر ماجرا، ایران به عنوان یکی از قطب‌های درمان ناباروری در منطقه مطرح است. پیشرفت‌های علم پزشکی در ایران در این حوزه و فعالیت بیش از 120 مرکز درمان ناباروری در کشور، این اطمینان‌خاطر را به بسیاری از زوجین می‌دهد که به تأخیر انداختن فرزندآوری، مشکلی در روند زندگی آنها ایجاد نخواهد کرد. کتاب حاضر، از این منظر، این باور و اطمینان خاطر را با چالش مواجه و سؤالات متعددی را در ذهن مخاطب خود ایجاد می‌کند.

«هر روز معجزه تازه‌ای اتفاق می‌افتد» از دو بخش تشکیل شده است؛ بخش اول روایت‌ها، قصه‌ها ی ناباروری اولیه است از زبان زنانی که زمان قصه‌هایشان همین سال‌هایی است که در آن به سر می‌بریم. سال‌های طلایی اولیه زندگی مشترک، در هر یک از قصه‌ها به دلیلی از دست رفته و صبر یا اهمال یا بهانه‌ها و شرایط مختلف، حسرت عمیقی را بر جان زنی گذاشته که برای مادر شدن حاضر به انجام کارهای سخت شده است.

اعتماد صد درصدی به پیشرفت علم در باور نسل امروز، که احتمالی را برای ناتوانی یا خطای این علم قدرتمند متصور نیستند و یا حتی دغدغه‌هایی که زوج‌ها در ابتدای زندگی، زمان و انرژی خود را روی آن متمرکز می‌کنند و بعدها، در مسیر سنگلاخی درمان ناباروری تمام آن دغدغه‌ها به چشمشان پیش پا افتاده و سطحی می‌آید.

بخش دوم روایت‌ها، روایت زنانی است که نعمت مادری را قبلاً چشیده‌اند اما به دلایل مختلف، از تکرار این لذت محروم مانده‌اند. شاید زمانی که خدا می‌خواسته، آنها نخواسته‌اند و حالا که با اشتیاق آن را طلب می‌کنند، خدا برایشان نمی‌خواهد. گاهی هم شرایط زندگی، موقعیت نامناسب یا حتی سهل‌انگاری، آنها را از رسیدن به آرزوی داشتن فرزندان بیشتر، بازداشته است.

کتاب‌هایی چون «هر روز معجزه تازه‌ای اتفاق می‌افتد» در کنار توجه به یکی از دغدغه‌های زوجین امروز، از منظر جامعه‌شناسی و بررسی سبک زندگی خانواده‌ها نیز قابل تأمل است. اینکه چطور فرزند که در چند دهه قبل به یک مزیت برای خانواده‌ها به حساب می‌آمده است، تولدش برای زوجین امروز با اما و اگر همراه است و گاه برای آمدنش، باید از سد تردیدهای متعدد گذشت.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: همه خواهر و برادرها حضور دارند؛ حتی برادرم از آن سر دنیا هم یک ساعت است تماس تصویری‌اش قطع نشده. قرار است نوزاد یک زن 52 ساله بعد از 35 سال سختی در این اتاق متولد شود؛ به خاطر همین از نقاط مختلف ایران و دنیا این همه آدم جمع شده‌اند پشت در این اتاق. به قول دکترها، دختر من یک نوزاد طلایی است.

تکه طلایی زندگی‌ام که حدود 35 سال است با کفش‌های آهنی به دنبالش دویده‌ام انگار یک قرن گذشته است؛ یک قرن پر از تکرار و بیم و امید که من کفش‌های آهنی را ورکشیده‌ام و افتاده‌ام توی سربالایی‌های این مسیر.