نتانیاهو: سید حسن همچون فرزند آیت االه خامنه ای بود/ نصرالله ایران را هدایت میکرد نه ایران او را

ما می‌دانستیم او کجا است، اما پرسش این بود که آیا باید او را هدف قرار بدهیم یا نه؟ این تصمیم ساده‌ای نبود، چون او نفر دوم در محور ایران بود؛ دومین رهبر محبوب شیعه‌ها در جهان شیعه؛ و فرزند محبوب (آیت‌الله) خامنه‌ای به شمار می‌رفت.

نتانیاهو: سید حسن همچون فرزند آیت االه خامنه ای بود/ نصرالله ایران را هدایت میکرد نه ایران او را
256047

به گزارش جهت پرس؛ کانال تلگرامی اخ فی الله در مطلبی نوشت:  نتانیابو در صحبت دیروزش بارها با تمسخر حرف زد، این ۹ دقیقه از صحبتهاش دردناک و البته قابل توجه بود.  برخیش رو قبلا هم گفته بود.

نتانیاهو در صحبت های خود گفت:

(آیت‌الله) خامنه‌ای با سید حسن نصر الله همچون فرزند خودش رفتار می‌کرد. این مسأله مطرح بود که آیا هدف قرار دادن او می‌تواند جنگی را شعله‌ور کند؟ آیا می‌تواند حزب‌الله را وارد جنگ کند؟

وقتی اطلاعات جدیدی دریافت کردم ـ گزارشی ۸۰ صفحه‌ای درباره نصرالله ـ آن را با دقت خواندم. به این نتیجه رسیدم که او باید از میان برداشته شود. به ویژه متوجه شدم که

نصرالله بیشتر ایران را خط می‌دهد تا این که ایران او را کنترل کند. او محور محور بود، و حذف او به معنای شکستن کل محور می‌شد.

در کابینه بحث شد. دو نکته مطرح شد: اول این که آیا باید به آمریکایی‌ها اطلاع بدهیم یا نه؟ من گفتم نه، نیازی نیست و نباید بگوییم. دوم این که باید درباره پیامدهای جدی این کار فکر کنیم، چون ایران موشک‌های بالستیک زیادی دارد که اگر به سمت اسقاطیل شلیک شوند، آسیب گسترده‌ای وارد خواهند کرد.

کابینه مدت زیادی بحث کرد. اکثریت متمایل به حمله بودند اما برخی از مقامات عالی‌رتبه تردید داشتند. پس وزیر جنگ و رئیس ستاد ارتش وقت را به اتاقی جداگانه بردم و گفتم که به آمریکایی‌ها چیزی نخواهیم گفت، شاید نهایتاً هنگام پرواز هواپیماها اطلاع بدهیم.

من باید برای سخنرانی در سازمان ملل آماده می‌شدم. در همان زمان خبر رسید که نصرالله قصد جابه‌جایی به مکانی دارد که ما دسترسی نداشتیم، اما من در هواپیما، در مسیر نیویورک، تصمیمم را گرفتم: باید او را حذف کنیم.

در هتل نیویورک جلسه‌ی کابینه‌ی تلفنی برگزار کردیم و تصمیم به حمله گرفتیم. در همان حال که متن سخنرانی را می‌نوشتم، با دو تلفن دیگر وضعیت عملیات و پرواز هواپیماها را دنبال می‌کردم.

پس از سخنرانی، در حالی که با خبرنگاران اسقاطیلی ملاقات داشتم، یادداشتی به دستم رسید که فقط یک کلمه روی آن نوشته شده بود: «بوتسا» یعنی «انجام شد».

حذف نصرالله محور را شکست. او فردی غیرقابل جایگزینی بود هنوز هم جایگزینی برای او پیدانشده. این ضربه همچنین به بشار اسد هم لطمه زد، زیرا او در طول جنگ داخلی سوریه به نصرالله برای اعزام هزاران رزمنده متکی بود. بدون نصرالله، دیگر نیرویی برای نجات اسد وجود نداشت.

ایران، که سرمایه‌گذاری هنگفتی روی محور کرده بود، سعی کرد با اعزام لشکرهای هوابرد به سوریه اسد را نجات دهد، اما ما با فرستادن جنگنده‌های اف-۱۶، هواپیماهای ایرانی را مجبور به بازگشت کردیم. به این ترتیب، رژیم اسد که از حمایت غرب و شرق محروم شده بود، سقوط کرد.

برای اطمینان بیشتر، ۹۰ درصد از تجهیزات ارتش سوریه را نابود کردیم و جایگاه‌های خود را، از جمله در قله‌ی کوه حرمون، بهبود بخشیدیم.

در جمع‌بندی، آنچه انجام دادیم این بود که ضمن پیشبرد روند صلح با جهان عرب و مقابله با تهدید ایران، ورق را برگرداندیم:

از وضعیتی که پس از ۷ اکتبر بسیاری فکر می‌کردند اسقاطیل نابود خواهد شد، به وضعیتی رسیدیم که اسقاطیل به قوی‌ترین کشور منطقه تبدیل شد، آن هم در زمانی کوتاه.

این موفقیت به شجاعت بی‌نظیر سربازان و فرماندهان ما بازمی‌گردد. آن‌ها واقعاً شیرهای یهودا هستند: قهرمانان واقعی. چه آن‌هایی که کشته شدند و چه زخمی‌ها افرادی که با وجود قطع عضو باز هم می‌خواهند به جنگ برگردند.

با وجود این، کار هنوز تمام نشده. ما باید جنگ در غزه را به پایان برسانیم، اسرا را بازگردانیم و حماس را کاملاً نابود کنیم. حماس دیگر وجود نخواهد داشت.