گزارش ویژه جهت پرس؛

ماجرای زمستان سخت اروپا چیست؟

در روزهای اخیر و با ورود موج‌های سرما به کشور، عده‌ای با جملات تمسخرآمیز زمستان سخت اروپا را منکر می‌شوند و این عبارت اثبات شده را دروغ می‌خوانند اما دلایل کافی و متقن بر اثبات این ماجرا را در گزارش زیر بخوانید.

ماجرای زمستان سخت اروپا چیست؟
19225

در نوشته پیش رو سعی بر این داشتیم که با بررسی وضعیت انرژی در اروپا، دلایل کافی مبنی بر وجود زمستان سخت در اروپا را برای شما گردآوری کرده باشیم؛

بحران انرژی در اروپا قبل از جنگ اوکراین

وضعیت انرژی برای تامین گرما در اروپا حتی قبل از جنگ اوکراین نیز دچار مشکلاتی بود و استفاده مردم از مشتقات چوب و سوخت های فسیلی عیان بود تا جایی که طبق این گزارش از منابع اروپایی‌ها در سال 2021 حدود 23 میلیون تن هیزم توسط مردم اروپا برای گرمایش سوخته شده است.

این رقم در سال 201 به چیزی بالاتر از 24 میلیون تن رسیده است که یکی از دلایل آن گرانی 18 درصدی ذاتی انرژی های فسیلی مثل گاز می باشد.

تمام این ارقام درحالتی است که حدود 66 درصد این مصارف در بخش خانگی و نزدیک به 34 درصد آن در بخش صنعتی است.

برای همین شما اگر از  فامیل خارج‌رفته‌تون بپرسید توضیح خواهند داد که این‌طور نیست شما دمای تمام منزل‌ را به یک اندازه گرم کنید بلکه برای صرفه‌جویی در مصرف انرژی باید یاد بگیرید که با لباس گرم در خانه بنشینید.
 

بنابرین طبق چندخط فوق، اروپا روی مصرف انرژی نظارت سختی دارد که بدون قید و بند مصرف نشود.

بحران انرژی در اروپا بعد از جنگ اوکراین

طبق گزاش مجمع جهانی اقتثاد 76 درصد انرژی در اروپا از طریق سوخت های فسیلی تامی می شود. طبق همین گزارش دوعامل باعث شدن که اروپا بتواند تا حدی بحران انرژی را کنترل کند. یک؛ تا نیمه‌ی سال خرید گاز از روسیه ادامه داشت و به منابع ذخیره سازی اروپا می رفت. دو؛ افت درخواست خرید گاز مایع از چین(چاه بی انتهای مصرف انرژِی) به دلیل سیاست های کرونایی افت کرده بود که باعث شد اروپایی ها بتوانند خرید بیشتری داشته باشند.

دو عاملی که هیچ‌کدام برای زمستان ٢٠٢٣ در دسترس نخواهند بود!
اما آیا پایین اومدن قیمت‌های انرژی در اروپا به  معنی نبود بحران است؟
در ادامه این مورد را بررسی می کنیم:

 

به گزارش بلومبرگ، اروپا همین حالا چیزی حدود یک تریلیون‌دلار از تغییر وضعیت انرژی بعد از جنگ اوکراین آسیب دید است.
از این یک تریلیون دلار چیزی حدود ٧٠٠ میلیارد دلار را دولت‌ها پوشش دادند که آلمان با حدود ٢۶۵ میلیارد دلار در صدر خرج‌کنندگان قرار دارد.
انگلستان با اختلاف بسیار زیاد با ٩٨ میلیارد در مقام دوم و الی آخر.

این ارقام، ارقام خیلی بزرگی برای اروپای مقتصد به حساب می آیند
و تازه علی‌رغم این‌همه خرج، هم‌چنان ٣٠٠میلیارد دلار از هزینه‌ها از جیب خود مردم پرداخت شده است که نمونه‌ها و نتایج‌ آن را در بسته شدن حدود ١٧٠٠٠ مغازه در انگلستان، تعطیلی صنایع بزرگ در فرانسه به دلیل جهش قیمت‌های انرژی و فشار شدید به صنایع آلمان تا جایی‌که برخی هشدار دادند که آلمان ممکن است با این وضعیت کل صنایع‌ش را از دست بدهد.
به عنوان مثال برای شرکت دورالکس فرانسه (بزرگ‌ترین تولیدکننده‌ی شیشه) هزینه‌های انرژی امسال حدود ۴٠درصد هزینه‌های عملیاتی را تشکیل داده که این رقم در سال گذشته ۴ درصد بوده است!
یا مثلا شرکت فولاد آرسلورمیتال مجبور به این شده است که مراکز تولیدش در آلمان، اسپانیا، فرانسه و لهستان را به دلیل شرایط قیمت انرژی تعطیل کند.
البته در کنار تمام این‌ها باید ذکر کرد که اروپا در کنترل مصرف به شیوه‌های بعضا خوب عمل کرد و از طرف دیگر با افزایش قیمت، تولیدات کاهش پیدا کرد و در نتیجه تقاضا افت کرد. 
یه نکته‌ی دیگر هم این است که هنوز زمستان در اروپا سرد نشده.

بعضی کشورها مثل پرتغال، اسپانیا، آلمان و فرانسه هم سیاست‌هایی را برای گذاشتن سقف روی قیمت اتخاذ کردند که باعث شده تا مصرف افزایش پیدا کند که خودش باز خطر تخلیه‌ی منابع رو به دنبال دارد.
بعضی‌ نیز مثل آلمان مجبور شدند بعضی صنایع و شرکت‌ها را ملی اعلام کرده و هزینه‌آن هارا به دوش دولت بندازند که فقط از تعطیلی و نابودی آن صنعت جلوگیری کنند.
البته شانس هم در این ماجرا کم دخیل نبوده و شاهدیم که اروپا گرم‌ترین زمستان خودش طی دهه‌های گذشته رو تجربه می‌کند.
گرم شدن زمستان باعث شده که اروپا موفق بشود ذخیره‌سازی را جدی‌تر بگیرد.
مجموعه‌ی این تدابیر و خوش‌شانسی‌ها باعث شده است تا کمی از فشار و شدت بحران در اروپا کاسته شود.
اما نهایتا تقلیل “زمستان اروپا” به جوک و خنده با چهارتا نمودار، مثل این می‌ماند که بحران ارزی ٩٧ رو با ارز ۴٢٠٠ قضاوت کنیم!

 

پیش بینی ما از آینده

به نظر می‌رسد تا سال ٢٠٢۶ و تکمیل ابرپروژه‌های گازی قطر، این وضعیت برای اروپا و وابستگی‌ به خرید گاز از طریق دریا و تانکر ادامه داشته باشد.
ذخایر استراتژیک آمریکا هم به پایین‌ترین سطح از اواخر دهه‌ی ٨٠ میلادی افت کرده است که برای پر کردن مجدد آن قطعا به مشکل خواهد خورد و تلاش‌ برای این‌کار قیمت رو افزایش خواهد داد.
از طرف دیگر با رفع موانع کرونایی در چین، احتمالا شاهد یک افزایش شدید مصرف در چین و آسیا خواهیم بود.
اتفاقی که باعث میشود قیمت‌ها برای اروپا افزایش و شانس‌ آنها برای موفقیت در خرید کاهش پیدا کند.
اروپایی‌ها شدیدا دارند پول خرج می‌کنند تا جلوی کوچ صنایع به آمریکا یا تعطیلی صنایع را بگیرند.
کار تا جایی پیش رفته است که صندوق بین‌المللی پول به فرانسه در مورد بسته‌ی حمایتی ۵٠ میلیارد دلاری‌ش هشدار داده و خواسته تا این‌قدر از بخش عمومی خرج نشود.
با این نوع خرج‌کرد، نسبت بدهی به تولید ناخالص اروپایی‌ها خیلی از چیزی که هدف‌گذاری‌ آنها بوده است فاصله می‌گیرد و ریسک اعتباری این کشورها را افزایش میدهد که خودش ریسک‌های بلندمدت بیشتری برای اقتصاد اروپا ایجاد می‌کند.

نتیجه‌گیری

 اگر بخواهیم یک تشبیه تقریبی داشته باشیم، حال و هوای اروپایی‌ها الان چیزی شبیه حال و هوای ما بعد از بحران‌های ارزی و تورمی است.
جایی‌که دیدیم قدرت خریدمان کاهش پیدا کرده است و مجبوریم به کالاهای جایگزین روی بیاوریم و طبیعی است که دولت‌ها و ملت‌ها در واکنش به چنین اتفاقاتی عکس‌العمل‌های معمولا مناسبی دارند. چون انسان یاد می‌گیرد که سازگار بشود
اما چون سنگ بنای نظم اجتماعی در اروپا رفاه و زندگی آسوده بوده است این ناملایمات می‌توانند باعث بشوند تا مابه‌ازای دریافتی مردم از قرارداد اجتماعی خودشان با دولت‌های اروپایی دچار چالش شده است و موجب تغییرات سیاسی بشود.

نکته

اولا این ماجرا یک چیز تک‌بعدی نیست و عوامل خارجی دیگری قطعا درآن اثر خواهند داشت و دوما این‌که عدم درک درست ما از پیچیدگی‌های یک پدیده و تقلیل آن به قیمت و نمودار نهایی اعلامی باعث از بین رفتن  آن پدیده نمیشود!
بلکه باید بتوانیم پیچیدگی‌های آن اتفاق را تا جای ممکن درک کنیم تا فهم درست‌تری از قضیه داشته باشیم.