تأکید وزیر خارجه آمریکا برای به رسمیت نشناختن حق غنی‌سازی ایران برای مذاکرات بار منفی دارد

غنی‌سازی صفر، ساعت صفر

«جنگ احتمالی با ایران می‌تواند «بسیار پیچیده‌تر» و «بغرنج‌تر» از درگیری‌های نظامی باشد که مردم آمریکا پیش‌تر در سال‌های اخیر شاهد آن‌ها بوده‌اند.» این جمله را مارکو روبیو، عضو حلقه تندرو‌های تیم امنیت ملی ترامپ در مصاحبه‌ای که به‌تازگی با نشریه فری پرس داشته در مورد نوع مواجهه با ایران مطرح می‌کند.

غنی‌سازی صفر، ساعت صفر
254546

به گزارش جهت پرس؛ روبیو در ادامه هم گفت: «رئیس‌جمهور ترامپ مصمم است از ورود به یک درگیری نظامی اجتناب کند و به همین دلیل دستور داده تا مذاکرات هسته‌ای با ایران ازسرگرفته شود.» این موضع‌گیری یکی از اعضای تیم امنیت ملی آمریکا که پیش‌ازاین حمله نظامی به ایران را تنها مدل مواجهه برای مهار ایران می‌دانستند، از عقب‌نشینی طیف تندرو از حمله نظامی به ایران حکایت دارد. مارکو روبیو در ادامه اظهارات خود امکان ادامه فعالیت غیرنظامی هسته‌ای ایران را مطرح کرد و گفت: «اگر ایران خواهان برنامه هسته‌ای غیرنظامی است، آن‌ها می‌توانند مانند بسیاری از کشور‌های دیگر جهان برنامه هسته‌ای داشته باشند، یعنی مواد غنی‌شده مورد نیاز خود را وارد کنند.» و در ادامه هم گفت: «اگر آن‌ها اصرار کنند که برنامه غنی‌سازی در داخل خود را ادامه دهند، این مسئله‌ای مشکل‌ساز خواهد بود.» صحبت‌های روبیو شاید عقب‌نشینی از حمله نظامی به ایران باشد، اما مطرح‌کردن این گزاره که ایران باید مواد غنی‌سازی را از خارج از کشور وارد کند، تلویحاً دنبال‌کردن ایده تعطیلی برنامه غنی‌سازی ایران است. البته باید به این گزاره هم توجه داشت که مصاحبه‌ها و اظهارات تیم امنیت ملی آمریکا بیش از آنکه انعکاس‌دهنده خواسته‌ها و شروط تیم آمریکایی در میز مذاکره باشند، کارکردی رسانه‌ای دارد که با هدف جهت‌دهی به افکار عمومی آمریکا و مردم ایران مطرح می‌شود.

آخرین ریسمان ترامپ
مارکو روبیو، وزیر خارجه ترامپ، عضو حلقه تندرو‌های کابینه است. آن‌طور که مقامات آمریکایی از محتوای جلسات کاخ سفید منتشر کردند روبیو در کنار مایک والتز، مشاور امنیت ملی، لیندسی گراهام و تام کاتن، مدافع ایده حمله نظامی آمریکا به ایران هستند، فرض آن‌ها این است که ایران در حال حاضر ضعیف شده و حالا بهترین زمان برای حمله نظامی به ایران است. جنگ‌طلب‌های کابینه معتقدند «آمریکا باید از مصالحه خودداری کند و در عوض روی برچیده‌شدن برنامه هسته‌ای ایران پافشاری کند.» اظهاراتی که روبیو در مصاحبه با نشریه فری پرس مطرح کرد، یک عقب‌نشینی تاکتیکی از حمله نظامی به ایران به شمار می‌رفت، اما در نگاهی دقیق‌تر به نظر نمی‌رسد، چرخش قابل‌توجهی در نوع مواجهه او با ایران ایجاد شده باشد. روبیو در بخشی از این مصاحبه به ابعاد سنگین درگیری احتمالی با ایران اشاره کرد و گفت: «هرگونه اقدام نظامی در این مقطع در خاورمیانه، چه از سوی ما یا هر کشور دیگری علیه ایران، می‌تواند آتش یک درگیری بسیار گسترده‌تر را شعله‌ور کند.» و در ادامه هم اشاره کرد اگر جنگی با ایران در بگیرد، یک جنگ معمولی نخواهد بود: «این جنگ از آن نوع اتفاقاتی نخواهد بود که مردم به تماشای آن در تلویزیون عادت کرده‌اند؛ مثل‌اینکه چند پهپاد ساقط شده‌اند و ما صد نفر از نیرو‌های دشمن را از بین برده‌ایم یا چیز‌هایی ازاین‌دست؛ این بار اوضاع بسیار پیچیده‌تر خواهد بود.» و نهایتاً هم گفت ترامپ مصمم است، «از ورود به یک جنگ نظامی اجتناب کند.» این بخش از صحبت‌های روبیو، برای جامعه آمریکا کارکرد داشت. واقعیت آن است که آمریکا به‌خاطر اعمال سیاست‌های عجیب ترامپ خسارت‌های اقتصادی زیادی متحمل شده است، اعلام اعمال سیاست‌های تعرفه‌ای، در همان روز‌های ابتدایی خسارتی 71 میلیارددلاری به شرکت‌های آمریکایی وارد کرد. در عرض یک هفته، 42 میلیارد دلار، خسارت به 7 بانک آمریکایی وارد شد، 78 درصد از زنجیره‌های تأمین شرکت‌های چندملیتی، مختل شدند، به همین خاطر نیز مجبور به تعویق‌انداختن تعرفه‌ها شد. ترامپ اگرچه اعمال تعرفه‌ها برای کشور‌های دیگر را لغو کرد؛ اما جنگ تعرفه‌ای علیه چین را ادامه داد که آن‌هم خسارت‌های گسترده‌ای به اقتصاد آمریکا وارد کرد. سقوط بورس و خسارت‌هایی که شرکت‌های آمریکایی متحمل شدند، باعث شد تا ترامپ اعمال تعرفه‌ها علیه چین را به تعویق بیندازد. در داخل آمریکا نیز ترامپ با دانشگاه‌های آمریکا به‌خاطر اعمال سیاست‌هایی که او مبارزه با یهودستیزی می‌خواند درگیر شده و در اعمال فشار به آن‌ها بودجه‌های این دانشگاه‌ها را لغو کرده است. اعمال این سیاست‌ها محبوبیت ترامپ را هدف قرار داده و نظرسنجی‌های آمریکایی محبوبیت او را 41 درصد، پایین‌ترین میزان محبوبیت یک رئیس در 100 روز اول ریاست‌جمهوری، ثبت کردند. در این موقعیت شروع یک جنگ یا ابراز تمایل علنی برای به راه‌انداختن درگیری تازه در خاورمیانه، روندی صعودی به اوضاع اقتصادی می‌دهد و شیب محبوبیت ترامپ را هم نزولی‌تر خواهد کرد. اظهارنظر روبیو در مورد اینکه ترامپ به دنبال جنگ با ایران نیست، با هدف مدیریت نارضایتی‌های داخلی آمریکا در مورد سیاست‌های اعمالی ترامپ صورت گرفته است. پرونده ایران، آخرین پرونده‌ای است که ترامپ هنوز برای پیشبرد آن شکست نخورده است، به همین منظور، کابینه ترامپ تلاش دارد از آخرین برگ برنده برای افزایش محبوبیت ایران استفاده کند. براین‌اساس بخشی از جامعه هدف اظهارات وزیر خارجه آمریکا با هدف آرام‌کردن فضای داخلی آمریکا مطرح شد.

جنگ روانی روبیو در آستانه شروع مذاکرات فنی
روبیو در عین آنکه از عدم تمایل آمریکا برای حمله نظامی به ایران گفت. ادعایی را هم در مورد فعالیت هسته‌ای ایران مطرح کرد که جزء خطوط قرمز ایران برای مذاکرات هسته‌ای به شمار می‌رود. او در بخشی از این مصاحبه، گفت: «ایران درصورتی‌که خواهان برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای باشد، می‌تواند به‌جای غنی‌سازی، اورانیوم غنی‌شده را از خارج کشور خریداری و وارد کند.» وزیر خارجه آمریکا اگرچه صراحتاً از تعطیلی برنامه هسته‌ای ایران صحبت نمی‌کند، اما اشاره او به لزوم توقف غنی‌سازی و واردات مواد غنی‌شده، تفاوتی با ایده تعطیلی برنامه هسته‌ای ایران ندارد. اظهارات او در آستانه ورود به‌دور سوم مذاکرات، بیشتر با هدف دست‌کاری افکار عمومی جامعه ایران مطرح می‌شود و محل دعوا را به لزوم غنی‌سازی یا واردات آن ببرد. اشاره او به اینکه ایران می‌تواند فعالیت هسته‌ای داشته باشد؛ اما مواد غنی‌سازی را وارد کند، این قابلیت را دارد که جنجال تازه‌ای در فضای سیاسی کشور ایجاد کند و دعوای تازه‌ای با این سؤال محوری ایجاد کند که اگر انگیزه‌ای برای تولید سلاح هسته‌ای وجود ندارد، چرا این شرط را قبول نکنیم. فارغ از این موارد، اگر اظهارات روبیو را صرفاً یک اظهارنظر رسانه‌ای ندانیم و این فرض را بپذیریم که آمریکایی‌ها پای میز مذاکره هم این ایده را مطرح خواهند کرد، به نظر می‌رسد، اجرای طرح اماراتی در مورد ایران را در دستور کار دارند. امارات متحده عربی نیروگاه هسته‌ای دارد؛ اما اورانیوم غنی‌شده نیروگاه‌های هسته‌ای را وارد می‌کند و برنامه غنی‌سازی ندارد. امارات در ضمن غنی‌سازی تعهد داده که به‌سوی استخراج پلوتونیوم که می‌تواند برای ساخت سلاح هسته‌ای استفاده شود هم نرود.

تکرار یک طرح شکست‌خورده
دنبال‌کردن این ایده و حتی پذیرش این شرط به دلایل مشخصی محکوم به شکست است و نتیجتاً فعالیت هسته‌ای ایران را نابود می‌کند؛ ایران در سال‌های گذشته برای فعالیت نیروگاه هسته‌ای به واردات مواد غنی‌سازی اورانیوم، نیاز داشت. سوخت راکتور تهران پس از انقلاب از آرژانتین وارد می‌شد، در قراردادی که در 1987 میان ایران و آرژانتین امضا شد، آرژانتین متعهد به فروش اورانیوم 20 درصد به ایران شد. در سال 87 اما آمریکایی‌ها از ارسال سوخت مورد نیاز راکتور اراک از آرژانتین به ایران، جلوگیری کردند تا آنجا که هسته مرکزی راکتور تهران به‌خاطر نبود سوخت خاموش شد. راکتور تهران برای تولید رادیو دارو‌ها مورد استفاده قرار می‌گرفت، حتی با وجود اصرار ایران برای واردکردن رادیودارو به‌جای اورانیوم نیز موافقت نمی‌شود به همین منظور نیز ایران تولید 20 درصدی اورانیوم غنی‌شده را کلید می‌زند. با وجود این تجربه تاریخی، تضمینی وجود ندارد که آمریکایی‌ها مجدداً مانع ورود سوخت غنی‌سازی شده به ایران شوند. نکته دیگر آنکه، در حال حاضر ایران با تحریم‌های گسترده‌ای دست‌وپنجه نرم می‌کند که حتی واردات دارو را در مواردی با چالش مواجه کرده است. حالا در شرایط تحریم حداکثری و در موقعیتی که ایران حتی در معامله با بانک‌ها با چالش مواجه است و بخشی از پول‌هایش بلوکه شده، چقدر امکان آن وجود دارد که کشور‌ها تمایلی به واردکردن سوخت غنی‌سازی شده ایران داشته باشند، آن‌هم در موقعیتی که همچنان تحریم‌های آمریکا علیه ایران برقرار است و حتی با فرض لغو همه تحریم‌ها همچنان این اهرم فشار در دست او خواهد بود که مانع از فروش سوخت غنی‌سازی به ایران شود. به نظر می‌رسد، ایده‌ای که روبیو مطرح می‌کند، یک فریب ساده برای تحقق ایده اصلی یعنی تعطیلی برنامه هسته‌ای ایران است؛ چرا که زمانی که ایران برای واردات سوخت به کشور‌های دیگری نیاز داشته باشد عملاً اهرم فشار را دودستی به آمریکایی‌ها تقدیم می‌کند.