گزارش خبری جهت پرس
رد پای سربازان روباه پیر در تمام تاریخ ایران/ از قتل عام ایرانیان تا اغتشاشات تجزیه طلبانه امروز
این روزهای ایران و شعار تجزیه طلبهای باعث تکرار تاریخ شده است، تاریخی که در آن همیشه پای انگلیسی در جدایی کشورهای ایران به وضوح مشخص است مثل الان ایران.

زهرا لایق حقیقی – اتفاقات این روزهای ایران و درگیریهای قومی که در برخی از شهرهای ایران مانند کردستان و سیستان و بلوچستان و اهواز رخ داده برای حال فعلی و شکایت مردم از نبود آزادی نیست. بلکه تمام این شعارها روکشی برای رسیدن به اهداف چندین ساله انگلیس و غرب است که هنوز اندر خم یک پیچ مانده است. این روزها در حالی ندای جدا شدن و مستقل شدن کردستان و برخی از مناطق بلند میشود که دورانهای قبل هم بوده است. با ورق زدن گوشه ای از تاریخ ایران به دخالت انگلیس برای جدا شدن و چند تکه شدن پی میبریم.
جدایی گرجستان توسط انگلیس در دوره تزارهای روسیه
ایران از دیر باز از نظر منطقهای موقعیت استراتژیک خاصی داشت و در طول تاریخ موجب توجه قدرتهای بزرگ به آن شده است. در بررسی تاریخ مناسبات ایران و بیگانگان خصوصاً انگلیس در دو قرن اخیر به خوبی میتوان نقش انگلستان در تجزیه مناطق مختلف ایران را مشاهده کرد. تحمیل قرارداد ننگین گلستان و ترکمانچای به ایران که به جدایی 17 شهر ایرانی قفقاز منجر شد از جمله نقشآفرینیهای این کشور در در تاریخ ایران است.
انگلیس با برنامه ریزی دقیق که در جنگهای ایران و روسیه تزاری داشت موجب جدایی گرجستان از ایران شد. هدف از این جدایی به استعمار درآوردن اقتصاد ایران بود که موفق شد. با این کار نزدیکترین راه بازرگانی مستقیم ایران را از راه دریای سیاه با اروپا قطع کند و تجارت ایران را به انحصار خود درآورد. ورود بیوقفه منسوجات انگلیس به بازار ایران که بخش اعظم صادرات آن کشور را تشکیل میداد و در ابتدا با بهایی کم و ناچیز به فروش میرسید، سبب شد که صنایع پارچهبافی کشور ما که در سراسر ماوراءالنهر و قفقاز و حتی اروپا شهرت داشت، از بین برود.

جدایی افغانستان از ایران پس از جنگهای جهانی
پس از ماجراهای ایران در دو جنگ اول و دوم از سالها1182 تا 1206 خورشیدی(1803تا 1827 میلادی) از روسیه و بسته شدن عهدنامه های گلستان و تركمانچای نفوذ سیاسی و اقتصادی روسیه در ایران افزایش قابل ملاحظهای یافت كه این مسئله باعث اهمیت روزافزون منطقه افغانستان در معادلات سیاسی دولت انگلستان شد و به همراه خراسان عرصة تاخت و تاز مهاجمان شد. هرات حكومت مستقلی ایجاد كرده بود، تركمان ها به غارت و چپاول مشغول بودند كه دست عُمّال انگلیسی در این شورش ها كاملا آشكار بود زیرا نفوذ روسیه در ایران افزایش یافته بود و لازم بود هرچه زودتر افغانستان به صورت حدفاصل و حریم امنیت هند و منابع سرشار آن درآید. دولت انگلیس همچنین در صدد توسعه نفوذ استعماری خود در كابل، قندهار، هرات، بخارا، پنجاب، سند و بلوچستان بود كه با منافع دولت روسیه و ایران هماهنگی نداشت. انگلیسیها همواره در قراردادهای خود با ایران به حق حاکمیت ایران بر هرات احترام می گذاشتند و آنرا برای ایران به رسمیت می شناختند اما پس از جنگهای ایران و روس آنها بر خلاف تعهدهای قبلی خود، در مسئله افغانستان دخالت کردند و به تحریک افغان ها علیه ایران پرداختند؛ بنابراین مسئله هرات در روابط ایران و انگلیس اهمیت خاصی یافت. عباس میرزا که پس از آرام کردن خراسان و ایالت های شرقی، پسرش محمد میرزا را برای تسخیر هرات فرستاده بود. توانست هرات را در محاصره درآورده و امیر هرات را وادار به تسلیم نماید، اما با مرگ ناگهانی او، قائم مقام و محمد میرزا دست از محاصره کشیده و به تهران بازگشتند. پس از محاصره هرات طبیعی بود که حفظ محاصره برای اعتماد الدوله بسیار سخت باشد. این محاصره در زمانی رخ داده بود که جنگ کریمه بین روسیه از یک طرف، و عثمانی، انگلیس و فرانسه از طرف دیگر در جریان بود. هر یک از دول مذکور درصدد اعمال فشارهای سیاسی خود بر روسیه بودند و یکی از این راهها ایران بود. اما مشکل دیگر ایران به اختلاف بین صدراعظم و شاه بر می گشت؛ چرا که موضع دوگانه آنها در خصوص جانبداری از یکی از طرفین جنگ کریمه، اوضاع را بر ضد ایران متشنج تر می کرد. و در نهایت صدر اعظم اعتماد الدوله طرف روسها را گرفته و بنا به سفارش روسها به هرات لشکر کشید.
متعاقب این اقدام، انگلیسیها مناطقی از جنوب ایران از جمله بوشهر را به تصرف خود درآوردند. در پی آن فرخ خان امین الدوله که در پاریس به دنبال انجام مذاکرات با انگلیسیها با وساطت دولت فرانسه بود، تحت فشار انگلیسیها «معاهده پاریس» را با دولت انگلیس امضاء و طبق آن افغانستان برای همیشه از ایران جدا شد. در بند ششم معاهده قید شد که به موجب آن ایران از کلیه ادعاهای سلطنتی خود بر شهر هرات و ممالک افغان دست برداشت و استقلال افغانستان را به رسمیت شناخت. با تعیین این شرایط در معاهده، انگلیس به خواسته خود یعنی ایجاد منطقه حائل میان هند و قلمروهای غربی آن دست یافت و تنها حق ایران در این عهدنامه در مورد هرات بود که در صورت تجاوز افغانستان به مرزهای ایران، بتواند از حمله متجاوزان جلوگیری کند، مشروط بر اینکه پس از رفع تهاجم، قوای نظامی خود را بازگرداند و شهر یا بخشی از خاک افغانستان را ضمیمه خود نکند.

جنگ جهانی اول و هولوکاست ایرانی
یک هفته از تاجگذاری احمدشاه در ۲۹ تیر ۱۲۹۳ گذشته است و مردم سادهدل و خوشبین ما به شاه جدید خبر نداشتند جنگ جهانی اول در اروپا شروع شده است و به زودی سایه آن ابرهای سیاه آسمان ما را نیز تیره و تاریک خواهد کرد. با شروع جنگ حکومت ایران که آن زمان هنوز نام «پرشیا» را روی خود داشت اعلام بیطرفی کرد، اما این باعث نشد توسط انگلیس از جنوب، روسیه تزاری از شمال و عثمانی که به تبریز هجوم برده بود، اشغال نشود. با وجود اعلام بیطرفی ایران، نیروهای متخاصم انگلیس، عثمانی و روس از نقاط مختلف وارد کشور شدند. جدا از دلایل ژئوپلتیک و منابع حیاتی ایران که برای ادامه جنگ ضروری بود، یکی از دلایل این تعرض به ایران، شکلگیری احساسات همسو با آلمان از طریق یکی از مقامات دربار بود و بریتانیا به بهانه جلوگیری از وقوع کودتای آلمانی در ایران، شهر به شهر ایران را اشغال کرد. این اشغال سرآغاز چندسال خشکسالی، قحطی و پاییز مرگ و میر در ایران شد. سربازان انگلیسی برای جنگیدن در جنگی که هیچ ربطی به ما نداشت نیاز به غذا و آذوقه داشتند، در نتیجه محصولات کشاورزی ایران را پیش خرید و احتکار میکردند. خیلی زود دیگر چیزی برای خوردن مردم نبود. ترکیب قحطی دستساز انگلیس، خشکسالی و بیماریهای وبا و آنفولانزا و … فاجعهای را رقم زد که میتوان بدون هیچ شک و شبههای آن را هولوکاست واقعی نام نهاد. انگلیسیها بعداً اعتراف کردند که میتوانستند از سایر نقاط دنیا نیز برای سربازانشان غذا بیاورند اما «اگر محصولات غذایی ایران را جمعآوری نمیکردیم باید خودمان میآوردیم که بخش بزرگی از ناوگان کشتیرانی را اشغال میکرد»! تنها احتکار مواد غذایی نبود که انگلیس بر سر ایران آورد. عجیبتر اینکه ارتش بریتانیا حتی مانع از واردات مواد غذایی از بینالنهرین و هند و آمریکا به ایران شد و از پرداخت پول نفت به ایران جلوگیری کرد. علاوه بر اینها سربازان انگلیسی به دلیل عدم رعایت بهداشت موجب شیوع بیماریهایی نظیر آنفولانزا و وبا در ایران شدند و درد بیماری را به بیکفایتی حکومت و گرسنگی اضافه کردند.

جنگ جهانی دوم و قحطی دوباره در ایران
زمان رضا شاه متفقین بر آن شدند که ایران را مسالمت آمیز تصرف کنند. بعد از شهریور 1320 و ورود متفقین به ایران، موجی از قحطی کشور را گرفته بود. رضا خان تمام آذوقه و غلات ایران را در اختیار متفقین قرار داد. به طوری که هیچگاه پس از آن و حتی در دوران هشت ساله جنگ و تحریم اقتصادی چنین قحطی سابقه نداشت. مردم در سختترین مضیقهها قرار گرفتند و کسی هم جرأت نداشت از ترس متفقین و هم از ترس دستگاه دولتی شاه، چیزی بگوید، به خصوص موقعی که رضاخان را خلع کردند و محمدرضا پسرش را بر جای او نشاندند، زیرا وی برای آنکه بتواند در جای پدر باقی بماند و سلطنت کند، دربست در اختیار متفقین و تسلیم جزئیترین اوامر آنها بود.

قرارداد 1907 و تقسیم ایران بین قدرت های جهانی
انگلستان همواره به دنبال تجزیه ایران بوده و است. زیرا ایران بزرگ در منطقهای که بر شاهراه حیاتی جهان تسلط دارد قرار یافته است. در قرار داد 1907 که با روسیه تزاری منعقد کرد ایران را به سه منطقه تحت نفوذ خود و روسیه و بیطرف تقسیم کرد و در قرار داد 1915 به دو منطقه تحت نفوذ انگلیسی و روسی در قرارداد وثوق الدوله، ایران را کاملاً تحت الحمایه خود نمود. در جریان جنگ جهانی دوم هم این کشور به همراهی اتحاد جماهیر شوروی درصدد تجزیه ایران بر آمد. طبق این طرح، انگلستان تصرف استانهای شمالی ایران را توسط روسیۀ شوروی (که در قرارداد 1907 ـ 1286 ش ـ به عنوان منطقۀ نفوذ روسیه شوروی شناخته شده بود) با این شرایط مورد موافقت قرار داد: «1.انگلستان مناطق نفتی ایران را به تصرف کامل خود درآورد. 2. روسیه شوروی متعهد شود که بعد از اشغال استانهای شمالی سعی در ادامه پیشروی به سمت جنوب ایران نکند.»
دشمنی با رجال سردمدار ایران
انگلستان بجز درگیری برای جدایی مناطق ایران به جدال با بزرگ مردان تاریخ ایران هم رفت، زیرا که این بزرگان با آگاهی که انگلستان قرار است بر سر این مردم بیاورد صد بزرگی برای رسیدن به اهداف بزرگ انگلیس بودند پس باید از میان راه حذف میشدند. در وطندوستی و میهنپرستی ﻗﺎﺋﻢ ﻣﻘﺎﻡ ﻓﺮﺍﻫﺎﻧﯽ شکی نیست. سِر جان کمپبل، سفیر انگلیس، با اخذ بودجه و خرج آن در جهت بدنام کردن میرزا موفق شد باعث بدبینی مردم و حکومت به وی شود. محمدشاه قاجارهم ابتدا او را خلع و سپس در سال دوم سلطنت خود دستور داد او را در باغ نگارستان زندانی و
پس از چند روز خفه کردند و بدین قرار به زندگانی قائم مقام در سال 1214 هجری شمسی پایان داده شد.
امیرکبیر قبل از صدارت، استقلال فکری خود را به نمایندگان خارجیها نشان داد چنان که برای آوردن ولیعهد به تهران، برخلاف معمول از بیگانگان پول قرض نگرفت و با کمکهای دیگر آنان نیز موافق نبود. قبل از وی استعمارگران اروپایی خصوصا انگلیس در امور داخلی ایران مداخله میکردند. بسیاری از اتباع بیگانه با استفاده از کاپیتولاسیون، مصونیتهایی در خاک ایران داشتند، اما امیرکبیر در مقابل گستاخیها و لجاجت سفیران انگلیس میایستاد و آنجا که به نفع و صلاح ممکت بود با زیرکی و متانت و یا با شدت و حدت با آنها برخورد میکرد.
پر واضح است اگر اصلاحات امیرکبیر با عزل و سپس شهادت وی ناتمام نمی¬ماند ایران به سرعت در مدار ترقی و توسعه وارد میشد و بنیانهای قدرت اقتصادی و سیاسی نظامی ایران مستحکم میشد.
در تمام برنامهها و اهداف انگلیس رهبر انقلاب قرار دارد همانند دیگر رجال ایران که جلو توطئههای انگلیس ایستاده بودند.

غارت نفت ایران
ایران برای انگلستان علاوه بر اهمیت استراتژیک، اهمیت اقتصادی هم داشت. کشف نفت در خوزستان موجب شد تا انگلیس بیش از پیش بر سلطه و سیطره خود بر ایران مصمم شود. انگلستان برای از دست ندادن درآمدهای سرشار نفت ایران به محاصره نظامی و تحریم همهجانبه ایران در دوره دولت ملی دکتر مصدق اقدام کرد. دکتر مصدق فکر می¬کرد با استفاده از نیروی سوم یعنی آمریکا می¬تواند نفت ایران را ملی کند اما، این کشور رفیق دزد بود و شریک قافله! همراهی ظاهری آمریکا نه از روی ایران دوستی بلکه برای بازکردن جای پا در سفره نفت ایران بود. از این رو با کمک انگلیس و درباریان وابسته کودتای 28 مرداد 1332 را به راه انداخت و دولت قانونی و ملی دکتر مصدق را ساقط کرد. از سال 1332 تا 1357 آمریکا صاحب اقتدار و نفوذ در ایران گردید. در این دوره انگلستان با تکیه بر سابقه وابستگان قدیمی خود همچنان نقش و جایگاه مهمی در ایران و سهمی بزرگ از منابع سرشار ایران داشت و شاه نیز گوش به فرمان سفیر انگلیس و آمریکا.

خباثت انگلیس ادامه دارد …
با پیروزی انقلاب اسلامی اتفاق ناخوشایندی برای انگلستان افتاد و رسما دست انگلستان از تمام منابع و منافع ایران قطع شد و این ضرر بزرگی برای انگلستان بود. با این که انگلستان در طول تاریخ معاصر خصمانه ترین اقدامات علیه ایران را انجام داده است سیاست آن بعد از پیروزی انقلاب بر قطع نشدن روابط سیاسی و تعطیل نشدن سفارتش درتهران بوده است. علی الخصوص بعد از 13 آبان 1358 و تصرف سفارت آمریکا، وظایف سفارت آمریکا در حوزههای خاصی به سفارت انگلیس محول شده است در حقیقت سفارت انگلیس در تهران به دلیل ارتباطات تنگاتنگ بریتانیا و آمریکا، شعبه سفارت آمریکا محسوب می شود از این رو گزارشات سفارت برای دولتمردان آمریکا نیز ارسال میشود حضور سفیر انگلیس در تجمع غیر قانونی مورد حمایت آمریکا که منجر به دستگیری وی شد نمونه و مصداق بارز این ارتباط است.
از سوی دیگر اقدام دیگر سفارت انگلیس بهکارگیری گسترده کارمندان محلی از سوی سفارت انگلیس در امر جمعآوری اطلاعات از سطح شهر و فعالین سیاسی و شرایط اجتماعی بود در این راستا با استخدام و به کارگیری کارمندان محلی با تحصیلات عالی (دکتری) و بینش سیاسی بالا و گسیل آنها جهت ارتباط گیری با عناصر دارای دسترسی اطلاعاتی و دریافت تحلیلهای اختصاصی ایشان همراه با اطلاعات باارزش آنان در زمان انتخابات، بخشی از تلاشهای سفارت انگلیس میباشد.
اقدام مهم دیگر سفارت انگلیس که برای ارائه گزارش به دولت مردان آمریکایی صورت می گیرد فعالیت گسترده اطلاعاتی در جمعآوری اطلاعات از ناآرامیها و اغتشاشات در مقاطه مختلف و بصوت مداوم بوده است. سفارت انگلیس بعد از حوادث انتخابات سال 1388 بهگونهای که تقریباً بهطور دائم در تمام درگیریهای به وجود آمده در ایران تا به کنون، کارمندان محلی خود را به صحنههای درگیری گسیل مینمودند و بهدنبال جمعآوری اطلاعات بودند ضمن اینکه به کارمندان محلی دستور داده شده بود تا با احزاب سیاسی تماس گرفته و تحلیلها و نقطه نظرات آنان را گردآوری و گزارش نمایند. شبکه دولتی بی بی سی فارسی هم در راستای دشمنی با ایران علاوه بر پوشش اقدامات آشوب طلبانه با تولید مطالب تحلیلی نقش مهمی در عملیات روانی علیه جمهوی اسلامی برعهده دارد.
نظرات
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
از ارسال نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد خودداری کنید.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نماييد.
نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.