ایموجی‌ ها و بازگشت به عصر حجر!

وقتی در حال صحبت با فرد دیگری در یکی از پیام رسان­ها یا شبکه­‌های اجتماعی هستیم می­توانیم اصلا به زبان کیبورد خود توجه نکنیم و به تمام پیام­های شخص مقابل واکنش نشان دهیم؛ چون نیازی به آن نیست وقتی ایموجی­ ها هستند. ایموجی­ها از کی اینقدر مهم شده­اند و چگونه یک جهان جدید را خلق می­کنند؟

ایموجی‌ ها و بازگشت به عصر حجر!
104064

جهان ایموجی­ها
شاید برای همه ما پیش آمده باشد که در پاسخ به پیام­های یک دوست در شبکه­های اجتماعی در ابتدا با ارسال چند ایموجی به پیام­هایش پاسخ دهیم و سپس زمانی که قصد نوشتن یک مطلب را داریم اگر زبان کیبورد ما همان زبان مورد نظر نباشد جملاتی نامفهوم تولید خواهد شد که نیازمند تغییر آن هستیم اما زمانی که صرفا از ایموجی­ها استفاده می­کنیم نیازمند آن نیستیم چون آن­ها یک زبان مشترک هستند.کاربران شبکه­های اجتماعی از طریق ایموجی­ها می­توانند احساسات گوناگون مانند: غم، شادی، عشق، گرسنگی، آرامش، خستگی، عصبانیت، قهر، و همدلی را ابراز کنند. تفاوت ایموجی­ها با دیگر زبان­ها دنیا در این است که به نوعی اشتراکات فراوانی بین مردمان جوامع مختلف دارد.

ویتگنشتاین می­گوید: مرزهای زبان ما، مرزهای جهان ما است. و هیچ واقعیتی خارج از حدود زبان، ناظر بر امر واقع نیست. منطق زبان فقط از چیزهای معین سخن می­گوید و چیزهایی که فراسوی حد زبان قرار دارد به پهنه چیزهایی ناگفتنی یا بر زبان نیامدنی تعلق دارند. بنابراین جهان تا جایی وجود دارد که می­تواند در قالب زبان گنجانده شود. با این سخن ویتگنشتاین، اگر ایموجی­ها یک زبان را خلق کنند آیا دایره فهم ما نیز دچار تحول خواهد شد؟ در جهانی که وسیلهِ بیان، ایموجی­ها هستند معنا نیز متفاوت خواهد بود.

گسترش زبان ایموجی­ها چه ارتباطی با نمایشی شدن جامعه می­تواند داشته باشد؟ جامعه نمایش« اصطلاحی است که گی دوبور از آن برای توصیف سرمایه­داری غربی در حال گسترش استفاده می­کند. او با دخل و تصرف در عبارت کلیدی مارکس درسرمایه بیان می­کند که تمام زندگی جوامعی که در آن­ها مناسبات مدرن تولید حاکم است، به صورت انباشت بیکرانی از نمایش­ها تجلی می­یابد. نمایش تصاویری است که باهم ممزوج می­شوند. با این شیوه جهانی ساختگی ایجاد می­شود که به­مثابه شبه جهان مجزایی نسبت به جهان واقعی دارای خودمختاری می­شود. نمایش، با گرایش به نشان دادن جهانی که دیگر مستقیماً دریافتنی نیست، ممتازترین حس انسانی را،که در دوران­های دیگر حس لامسه بود، به­طور عادی حس بینایی میداند که انتزاعی­ترین و فریب خورترین حس منطبق با انتزاعی­گری تعمیم یافته جامعه کنونی است.

بنابراین می­توان گفت فرهنگ امروز در عرصه­های مختلف به سمت تصویری شدن پیش می­رود. تکنولوژی­های امروزی امکان ایجاد محملی برای انتقال تصاویر را به ­راحتی میسر کرده­اند. فیس بوک و اینستاگرام رسانه­هایی عمدتاً تصویرمدار و با متن­های کوتاه و گاه تک سطری هستند. روزنامه­ها که در ابتدا فقط نوشتاری بودند روز به روز به سمت تصویری شدن پیش می­روند. در این چارچوب است که رشد زبان ایموجی­ها قابل تحلیل است. در فضای این چنینی است که ما به عنوان کاربران شبکه­های اجتماعی برای بیان احساسات خود لازم می­دانیم از ایموجی­ها که بیان تصویری احساسات هستند استفاده نماییم.

 

ایموجی­ها و میراث بشری
اما سوال این است که آیا این گستردگی ایموجی­ها امری مفید یا مضر برای فرهنگ جوامع بوده است؟

کاربران شبکه­های اجتماعی معمولا به دلیل سهولت استفاده از ایموجی­ها آن را بر متن ترجیح می­دهند. به نظر می­رسد به جای نوشتن جمله « از لطف شما ممنونم» ارسال یک ایموجی تشکر کار راحت­تری باشد و علی الاغلب کاربران طریقه دوم را ترجیح می­دهند. اما مسئله از جایی آغاز می­شود که به ارزش حروف و واژه­ها و دلالت­های فرهنگی آن پی ببریم. اگر قرار باشد که ما با استفاده افراطی از ایموجی­ها بسیاری از واژه­های زبان خود را بازنشسته کنیم آیا در آینده ما توانایی خلق شاهنامه، گلستان و یا بوستان را خواهیم داشت؟ بسیاری «اختراع خط» را بزرگ­ترین اختراع بشر نامیده­اند زیرا به وسیله نوشتن و ثبت اندیشه­هاست که دانش منتقل می­گردد. اگر نوشتن نبود آیا دانش بشر نسل به نسل منتقل می­شد؟ شاهکارهای ادبی و علمی تاریخ بشر همه محصول نوشتن است. آیا ایموجی­ها توانایی خلق چنین آثاری را دارند؟

پایان

در پایان به نظر می­رسد زبان­شناسان حق دارند به علت رشد فزاینده ایموجی­ها، نگران میراث بشری باشند. اینکه اکنون و در قرن حاضر بشر از طریق توسعه تکنولوژیک به نقطه­ای از تمدن خود رسیده است که به جای بیان احساسات از طریق نوشتن از «شکلک»ها استفاده می­کند نه تنها یک پیشرفت محسوب نمی­گردد بلکه بازگشت به عصر حجر است یعنی زمانی که انسان­ها برای انتقال مفاهیم به یکدیگر از شکلک و نقاشی استفاده می­کردند. ایموجی­ها بسیاری از واژگان زبان­های مختلف را بازنشسته می­کنند و رفته رفته زبان به پدیداری نحیف تبدیل می­شود و نسل­های آینده پیوندی با میراث ادبی و فرهنگی گذشته خود مشاهده نخواهند نمود.

منبع: سایبرویژه