احمق یا شرور؛ تحلیل آمریکایی‌ها در مورد ترامپ چیست؟

در اینکه وضعیت آمریکا به هیچ عنوان مساعد نیست تردیدی نیست با این حال، نکته قابل تامل این است که آمریکا و متحدانش، با تکیه بر امپراطوری رسانه‌ای خود، تا حد زیادی این واقعیت را جعل و لاپوشانی می کنند. موضوعی که از تمرکز جدی غرب و به طور خاص آمریکا بر مفهوم “جنگ شناختی” خبر می دهد. جنگی که در قالب آن اصلِ حقیقت مهم نیست. بلکه تصویر و انعکاسی که از آن ساخته می شود از اهمیت برخوردار است!

احمق یا شرور؛ تحلیل آمریکایی‌ها در مورد ترامپ چیست؟
242360

به گزارش جهت پرس؛ مدت زمان زیادی از حضور دونالد ترامپ رئیس جمهور جدید آمریکا در کاخ سفید نمی‌گذرد(او در تاریخ اول بهمن ماه سال جاری وارد کاخ سفید شده است). با این حال، در همین دوره زمانی کوتاه هم وی کلکسیونی از رسوایی و جنجال را در عرصه سیاست داخلی و خارجی آمریکا به بار آورده است. در عرصه داخلی، او تقریبا تمامی دادستان های منصوب دولت بایدن را از سِمت های مهم قضایی آمریکا برکنار کرده است. به تازگی نیز وی در رویدادی نادر، رئیس ستاد ارتش آمریکا را برکنار کرده است.

در عین حال، هم وی و هم تیم متحدش در قدرت، رویکردهای سخت گیرانه‌ای را نسبت به رسانه های منتقد خود در آمریکا لحاظ می کنند و گویی انتظار دارند همه رسانه ها صرفا باید گوش به فرمان آن ها باشند. عجیب اینکه برخی مواضع ترامپ در حوزه های داخلی و خارجی آمریکا سبب شده تا چهره های سرشناسی نظیر سناتور جمهوریخواه “دون بیکن”(هم حزبی ترامپ) نیز به صراحت به انتقاد از ترامپ بپردازند و از وی بخواهند که از طرح مواضع غیرضروری و غلط بپرهیزد.

در عرصه سیاست خارجی آمریکا نیز ترامپ با طیفی از موضع گیری های عجیب در مورد مسائلی نظیر ضرورت تملک کانادا، گرینلند، پاناما و حتی نوار غزه(توسط آمریکا) و البته اراده اش برای به راه انداختن جنگ های تجاری بزرگ علیه کشورهای مختلف دنیا و همچنین تلاش‌هایش برای برقراری آتش‌بس در قالب جنگ اوکراین بدون حضورِ طرف اوکراینی! سیلی از جنجال‌سازی‌ها را به راه انداخته است. با این همه، نکته قابل تامل این است که هنوز ترامپ دو ماه در مسند ریاست جمهوری آمریکا در دوره جدید حضورش در قدرت نبوده اما تقریبا اغلب تحلیلگران برجسته و مستقل آمریکایی وی را فردی “احمق” خطاب می کنند!

گزاره ای که در دوره نخست حضور ترامپ در قدرت، تا چند ماه طول کشید که به واقعیت بپیوندد اما این مرتبه این معادله به کل فرق دارد. به عنوان مثال، “دیوید بروکس” ستون نویس نشریه نیویورک تایمز در گزارشی مبسوط، استدلال های مختلفی را مطرح کرده و تاکید نموده که ترامپ یک احمق تمام عیار است. وی می گوید نوعی دوگانه “شرور” یا “احمق” در مورد ترامپ و رفتارهایش وجود دارد. با این حال، وی به طور قطع یک احمق است! دلیل آن هم روشن است زیرا انسان های شرور علی رغم شرارت خود، حوزه منافعشان را به خوبی می‌شناسند اما افراد احمق، برای حماقتشان هیچ حد و مرزی نمی بینند و حتی پا روی منافع خود و کشورشان هم می‌گذراند. ترامپ قطعا به این گروه تعلق دارد.

“منوشه شفیق” استاد دانشگاه های کلمبیا و مدرسه اقتصادی لندن هم در مقاله ای برای نشریه پراجکت سیندیکیت تاکید می کند که ترامپ با حضورش در قدرت، عملا تمامی گزاره های اصلی در قالب دموکراسی ادعایی آمریکا و نظام حکمرانی این کشور را زیر پا گذاشته است. دیگر نه این کشور قطب نولیبرالیسم جهان است و نه می تواند از دموکراتیک‌بودنش صحبت کند. موضوعی که جز با حماقت های ترامپ میسر نمی شد!

*”منوشه شفیق”، استاد دانشگاه کلمبیا و مدرسه اقتصادی لندن در گزارشی برای نشریه پراجکت سیندیکیت، ترامپپ را احمقی خطاب می کند که این کشور را از منظر گفتمانی و فکری تهی کرده است. گویی وی عصر هیولاها را در آمریکا و جهان به راه انداخته است!

“جرارد بیکر”، تحلیلگر وال استریت ژورنال نیز با اشاره به آغاز جنگ تجاری ترامپ علیه کشورهای مختلف جهان به ویژه دوستان آمریکا، به طور خاص این جنگ را احمقانه‌ترین حرکتی توصیف می کند که رئیس جمهور آمریکا می توانست انجام دهد. وی هشدار می دهد که تداوم این روند خسارت های سنگینی را به اقتصاد آمریکا تحمیل خواهد کرد و موقعیت جهانی این کشور را به شدت تضعیف می کند.

*”جرارد بیکر”، تحلیلگر وال استریت ژورنال در گزارشی جنگ های تجاری ترامپ علیه دیگر مناطق جهان را به معنای واقعی کلمه احمقانه توصیف می کند و از تبعات مهلک آن برای آمریکا خبر می دهد.

جالبتر اینکه “رایان کوپر” تحلیلگر آمریکایی نشریه آمریکن پراسپکت هم در گزارشی تاکید می کند که ترامپ و همدستانش نظیر ایلان ماسک، به احمقانه‌ترین شکل ممکن در حال نابودی امپراطوری ادعایی آمریکا در عرصه بین المللی هستند. گویی تاریخ نخوانده اند و هیچ سوادی ندارند! موضع گیریهایی از دست از سوی تحلیلگران آمریکایی بسیار است با این حال، این قبیل مسائل در نوع خود با 3 پیام مهم همراه هستند که توجه به آن ها مهم به نظر می رسد.

*”رایان کوپر”، تحلیلکر نشریه آمریکن پراسپکت در گزارشی ترامپ و ایلان ماسک را متهم می کند که آن ها احمقانه‌ترین سقوط یک امپراطوری در جهان را رقم خواهند زد!

یک: حقیقت وارونه ترامپ و ترامپیست ها

ترامپ و متحدانش در قدرت از همان روز نخست حضور خود در کاخ سفید، مدام در حال خط و نشان کشیدن به ویژه در عرصه سیاست خارجی آمریکا برای دیگر کشورها هستند. این طیف به نحوی رفتار می کنند که انگار رئیس جهان هستند و دیگران باید صرفا بله قربان گویِ آن ها باشند.

با این حال، اینکه شاهدیم شمار قابل توجهی از تحلیلگران و رسانه های مطرح آمریکایی، به صراحت ترامپ و افکار او در قدرت را احمقانه ارزیابی می کنند و مدام در مورد تبعات وحشتناک آن ها برای آمریکا هشدار می  دهند، تنها یک واقعیت را به ذهن متبادر می کند و آن هم این است که ترامپ آمده تا با ژستِ قدرت گرفتن های خود، تا جای ممکن روند فروپاشی هژمونی جهانی آمریکا را تضعیف کند.

به بیان ساده تر، او با طرح مواضع جنجالی و تهاجمی صرفا سعی در انجام نوعی فرار رو به جلو دارد و درست به همین دلیل است که باید در خوانش دقیق ماهیت کنش ها و تفکرات ترامپ و ترامپیست ها، هوشیار بود.

دو: ترامپ بخشی از پروژه افول هژمونیک آمریکا است
دونالد ترامپ را به معنای واقعی کلمه باید بخشی از یک روند ادامه دار با محوریت سقوط هژمونی آمریکا ارزیابی کرد که در طی سال های اخیر نیز نمودهای عینی آن را شاهد بوده ایم. آمریکا در طی سال های گذشته چه در عرصه داخلی و چه بین‌المللی، با عقبگردهای جدی مواجه بوده و کار به جایی رسیده که اندیشکده های مطرح آمریکایی برای پایان هژمونی جهانی این کشور و سبقت گرفتن دیگر کشورها از آمریکا، تاریخ‌هایی را هم تعیین کرده‌اند. آمریکا و رهبران آن همواره سعی در طرح ایده ها و آرمان های متعالی در حوزه های مختلف حکمرانی داشته اند و بر آن بوده اند تا کشورشان را در حوزه های مختلف به مثابه یک الگو معرفی کنند.

با این حال، آنچه در واقعیت رخ می دهد این است که افرادی نظیر بایدن و یا ترامپ در راسِ قدرت سیاسی آمریکا حضور پیدا می کنند. افرادی که هیچ نسبت و تناسبی با ادعاهای دور و دراز حکمرانی آمریکایی در حوزه های مذکور ندارند و حتی موقعیت ضعیف آمریکا در تعهد به اصول متعالی‌اش را آشکارتر از هر زمانی پیش چشم جهانیان قرار می دهند. از این رو، حضور ترامپ و ترامپیست ها در قدرت را باید بخشی از کلان پروژه زوال هژمونیک آمریکا ارزیابی کرد. موضوعی که حداقل در 10 سال اخیر به نحوی ویژه مورد توجه تحلیلگران مطرح آمریکایی سیاست بین الملل نظیر فرانسیس فوکویاما، استفان والت و البته جان میرشایمر بوده است.

سه: افشای یک واقعیت مهم در مورد آمریکا
در اینکه وضعیت آمریکا به هیچ عنوان مساعد نیست تردیدی نیست با این حال، نکته قابل تامل این است که آمریکا و متحدانش، با تکیه بر امپراطوری رسانه ای خود، تا حد زیادی این واقعیت را جعل و لاپوشانی می کنند و سعی داشته و دارند تا تصویری کاملا وارونه و متفاوت را از خود به جهانیان نشان دهند.

در این میان، گهگاه شاهد طرح تحلیل و تفسیرهایی از سوی برخی صاحب نظران و رسانه ها در مورد واقعیت‌های آمریکا هستیم اما حجم این قبیل مطالب در قیاس با مانورهای گسترده تبلیغاتی و رسانه ای با محوریت لاپوشانی واقعیت های عینی آمریکا، حقیقتا کم است. موضوعی که از تمرکز جدی غرب و به طور خاص آمریکا بر مفهوم “جنگ شناختی” خبر می دهد. جنگی که در قالب آن اصل حقیقت مهم نیست. بلکه تصویر و انعکاسی که از آن ساخته می شود از اهمیت برخوردار است! موضوعی که در مواجهه با آن بایستی بسیار هوشیار بود.