وحید خضاب تاریخ پژوه نوشت: یکی بودن آبشخور حماس و داعش پیشفرض مطلقا اشتباهی است. حتی آبشخور حماس و القاعده هم یکی نیست. حتی آبشخور اخوان و القاعده هم یکی نیست!
برخی مطالب پراکندهای درباره سید قطب مطالعه فرموده و کل اخوان را سید قطب میبینند. یمن الظواهری از سران گروه جهاد اسلامی مصر بود، و پیش از آن گروههایی مانند التکفیر و الهجره، اساسا در برابر ایدئولوژی اخوان سر برآوردند.
ایمن الظواهری کتابی دارد مختص نقض و رد و کوبیدن اخوان به نام الحصاد المر. حماس، اما مولود جریان اصلی اخوان (تفکر حسن البنا) است
در تقسیمبندیهای ایدئولوژیک، بینسلفیگری تبلیغی و سلفیگری جهادی تفکیک باید قائل شد. این دو تفاوتهای تخصصی و دقیقی دارند. اما حماس، اساسا ذیل سلفیگری نیست، بلکه نوع دیگری از ایدیولوژیهای جهادی را دنبال میکند.
عملکرد هم کاملا هویداست. بخشی از دشمنان داخلی حماس، که درگیریهای سنگین حتی نظامی با حماس داشتهاند، سلفیهای غزه (و سلفیهای سینا) هستند. گروهک اکناف بیت المقدس، یک نمونه از آنهاست. شاخه داعش، ولایت سینا، نیز عملکرد مشخص در این زمینه دارد.
در خصوص همپیمانی داعش و حماس در عراق هم بسیار سخن عجیبی است چون داعش به تصریح و مکررا و علنی، حماس را تکفیر کرده است. پس از برگزاری انتخابات در سال ۲۰۰۷ و شرکت و پیروزی حماس، حتی سلفیهای دعوتی نیز حماس را تکفیر کردند. جایی برای همکاری نیست. (برای تقریب به ذهن، سلفیهای دعوتی در تندی نمره ده، و داعش نمره هزار میگیرد. وقتی حتی دعوتیها حماس را تکفیر کنند، ناگفته حساب داعش پیداست).
ابومحمد المقدسی کتابی دارد با عنوان الدیموقراطیه دین. این کتاب، مبنای تکفیر حماس است. نمونههای متعدد دیگری نیز وجود دارد که تصدیع نمیدهم.
برخی میگویند حماس رسما ناصبی است! خیلی کلام عجیبی است. طبق کدام تعریف (از شیخ صدوق گرفته تا مراجع معاصر) ناصبیگری به حماس میچسبد. یکنمونه حتی شبهناصبیگری از حماس ارائه کنید لطفا. تاکید میکنم فقط یک نمونه.
این پیشفرضها که با واقعیت هیچ تطابقی ندارند، نمیتوانند ملاک عمل جمهوری اسلامی قرار گیرند.