آقای کیمیایی؛ این سینما بی شما و با شما زنده است
در نخستین سالگرد درگذشت داریوش مهرجویی و همسرش، مسعود کیمیایی در پیامی ویدئویی از سینمای ایران به عنوان یک «مظلوممرده» یاد کرد. اما آیا واقعاً سینمایی که در سالهای اخیر به موفقیتهای مالی چشمگیری دست یافته، در شرایط کنونی مرده به شمار میآید؟
به گزارش جهت پرس؛ روز گذشته نخستین سالگرد درگذشت داریوش مهرجویی کارگردان شناخته شده سینما و همسرش بود که در منزلشان به قتل رسیدند؛ رویدادی غمانگیز که در زیبادشت کرج به وقوع پیوست. این حادثه تلخ همچنان در مراحل قضایی و حقوقی پیگیری میشود و عاملان آن در زندان به سر میبرند. تحقیقات ادامه دارد و تا حصول نتیجه کار پیش میرود.
ما در عرصه رسانه، همانند سینماگران، منتظر آنیم که عاملان این فاجعه دردناک به سزای اعمالشان برسند. هرچند جای خالی داریوش مهرجویی و آثار درخشانش هیچگاه در سینمای ایران پُر نخواهد شد.
بسیاری از هنرمندان شب گذشته گرد هم آمدند تا یاد این کارگردان بزرگ را گرامی دارند. در اختتامیه جشنواره فیلم کودک و نوجوان اصفهان، علی نصیریان به نکتهای جالب اشاره کرد: «سینمای ایران در زمان اوج فیلمفارسیها مردم را به سینما رفتن دعوت کرد و پس از انقلاب اسلامی، بیشتر به سمت کیفیت، محتوا و فیلمنامه سوق یافت.»
بسیاری از بزرگان دیگر نیز بارها درباره سینمای ایران صحبت کرده و نقدهایی به آن داشتهاند. چرا باید ذائقه مخاطب به سمت کمدیهای مبتذل گرایش پیدا کند و کارهای جدّی و اصطلاحاً هنری در حاشیه قرار گیرند؟ اما این امر دلیلی بر مظلوممرده بودن سینما نیست.
همان سینمایی که مسعود کیمیایی در ویدئوی اخیرش آن را مظلوممرده میداند، با وجود احترام به جایگاه هنری ایشان و درک نگرانیهای وی درباره وضعیت سینمای کشور، استفاده از چنین واژگانی و بیان مطلق آنها قابل نقد و بررسی است. در وهله اول باید به این نکته اشاره کرد، استفاده از واژه “مرده” برای سینمای ایران، حتی با قصد نشان دادن وضعیت ناگوار آن، بسیار سنگین و غیرمنصفانه است.
سینمای ایران با وجود همه چالشها و محدودیتها، هنوز زنده است و فیلمسازان با استعداد و خلاق ایرانی در تلاش برای ساخت آثاری ارزشمند هستند. شاید بتوان گفت سینمای ایران دوران سخت و پرفراز و نشیبی را پشت سر میگذارد، اما قطعاً مرده نیست.
اگرچه مسعود کیمیایی جشنواره فیلم فجر را در برخی سالها تحریم کرد و در آن حضور نداشت، فیلم نسبتاً ضعیفش به پرده سینماها آمد و از سوی مسئولان جشنواره هم مورد احترام قرار گرفت. در حقیقت، آثار «خون شد» و «خائنکشی» به لحاظ استقبال از سوی طرفداران کیمیایی چندان اقبالی نداشت، اما همین سینمای مظلوممرده، این آثار را نیز در ویترین پرافتخارش قرار داد.
مسعود کیمیایی در پیام ویدئوییاش به مناسبت سالگرد درگذشت داریوش مهرجویی و همسرش، خود و سینمای ایران را مظلوممرده میداند. اما در دورانی که مخاطبان عمدتاً به تماشای فیلم و سریال از طریق دانلود و پلتفرمهای آنلاین میپردازند، سینمایی که از مرز 1000 میلیارد تومان فروش گذشته میتواند مظلوممرده باشد؟
آیا کارگردانی که همواره برای مسئولان سینمای ایران، چه دولتی و چه غیردولتی، مورد احترام بوده و حتی کارهای ضعیفش نیز مورد ارج و قرب قرار گرفتهاند، میتواند مظلوممرده به شمار آید؟
این سینما در شرایطی که حتی تلویزیونهای دنیا در تلاش برای جذب مخاطب هستند و از کاهش بینندگان صحبت میکنند، همچنان جان دارد و با قدرت به مسیر خود ادامه میدهد. کیمیاییها، مهرجوییها و تقواییها با آثار درخشان خود همیشه مورد احترام بوده و هستند، حتی اگر گاهی از روی ناراحتی پیامی بگذارند و درخت تنومند هنر هفتم ایران را مظلوممرده بنامند.
بیان کلی و فاقد مصداق درباره “مرگ” و “مظلومیت” سینما، کمکی به حل مشکلات نمیکند. بهتر است به جای استفاده از چنین واژگانی، به طور مصداقی و مستند به مشکلات و چالشهای سینمای ایران پرداخته شود. میتوان مصادیق مشکلات را بیان کرد و برای هر یک از آنها راهکارهای عملی ارائه داد.
نهایتاً بهتر است به جای صحبت از “سینمای مرده مظلوم”، با نگاهی امیدوارانهتر و سازندهتر به آینده سینمای ایران نگاه کنیم. این را میتوان به جرأت مطرح کرد که سینمای ایران امروز بیشتر از هر زمان دیگری به جهانیان شناسانده شده و زنده است. در واقع سینما نه تنها نمرده، بلکه با چهرههای جدید، صداهای نو و داستانهای تازه، در مسیر جدیدی از حیات و تحول قرار گرفته است.
هنوز هم فیلم و سریال های قشنگ و آموزنده وجود دارند
ولی جای بهتر شدن داره