اعتراف به عمق حماقت!
27 بهمن ماه بود که محسن رنانی در تارنمای خود نامه ای را منتشر کرد که مدعی است محمدجواد ظریف با 2 ماه تلاش نتوانسته آن را بدست رهبری برساند!
وی در یادداشت خود سقوط هر ساختار سیاسی را به چهار مرحله تقسیم کرده است که عبارتاند از:
1-سقوط کارآمدی
2-سقوط شایستگی
3-سقوط نمادها
4-سقوط ساختارها
رنانی در این نامه سعی کرده خود را دلسوز ایران معرفی کند و حکومت را به انقلاب از بالا دعوت کرده و این راه را تنها راه حل موجود برای جلوگیری از سقوط نظام تلقی میکند وی همچنین در پایان، خود را برای امیدواری به یک ساختار بریده از واقعیت شماتت کرده و نوشته: «راستش نمیدانم چرا این عُمق حماقت از درون من زایل نمیشود و من همچنان امیدوارم که این ساختارِ بریده از واقعیت، دست به «انقلاب از بالا» بزند. شاید اینها را تنها برای تسلی دل خویش از نگرانیهای بزرگی که دارم، مینویسم.»
پاسخ به این یادداشت توهمی
جالب است بدانید که این محسن رنانی بار اولش نیست که حاکمیت را در آستانه سقوط میپندارد و در هر برهه سیاسی که باب میل و مرادش نبوده با نوشته های خود نوید فاجعه و سقوط میدهدبه عنوان مثال وی در نوشتهای دیگر بعد از انتخابات سال 88 گفت: «حاکمیت ایران در آستانه فروپاشی است» و یا قبل انتخابات سال 92 حسن روحانی را تشبیه به تیرکی کرد که میتواند مانع فاجعه اقتصادی شود، او که دولت روحانی را مدعی «افقگشایی» میدانست، ناکامی و شکست برجام را هم تقصیر نهادهای حاکمیتی انداخته و بدون اشاره به نقش ترامپ در به بنبست کشیدن برجام، تمام تقصیرها را به گردن ایران میاندازد.
در مجموع یادداشت سقوط در تحلیل ناآرامیها و حوادث اخیر هیجانزده و سمپاتیک برخورد میکند و گویا این نامه در امتداد بیانیه میرحسین و خاتمی؛ بیشتر پیوست رسانهای و مثلا علمی برای فشار اصلاحات به نظام میباشد!
ثبت دیدگاه