اپوزیسیون در حوادث اخیر چه اشتباهاتی در مواجه با مردم داشتند؟
علیرضا مجیدی، پژوهشگر اجتماعی درباره اشتباهات اپوزیسیون نظام در اغتشاشات اخیر نوشت: طی بیش از دو ماه گذشته، هفته گذشته را باید بدترین هفته اپوزیسیون دانست؛ هفتهای که سرمایه اجتماعی آن آسیب دید و در مقابل نظام توانست بخشی از توده را - هرچند مقطعی - با خود همراه کند.
در این راه 4 اشتباه بزرگ داشته است:
1. اولین و بزرگترین اشتباه، سر فوتبال بود. «تیم ملی ایران» در فرهنگ عمومی ملت ایران جای خودشو تثبیت کرده و این حقیقتو اصلا نمیشه انکار کرد. تمام تلاشهای اینترنشنال و... صرفا بر لایه محدودی از جامعه تأثیر میذاره؛ ضمن اینکه همین اثرگذاری هم نسبی هست.
بارزترین و ملموسترین نتیجه مخالفت با تیم ملی، اینه که بدنه جامعه احساس همدلی با اپوزیسیون رو از دست بده. حتی در لایههایی، این انگاره که اونا «دلسوز ایران نیستند» یا حتی «وابسته به خارج (دشمن ایران؟)» هستند هم تقویت شده. این واقعیتو با انکارهای توییتری نمیشه نادیده گرفت!
2. دومین اشتباه بزرگ، نحوه برخورد با «احمد زیدآبادی» و در ادامه «عبدالکریم سروش» بود. کسانی که سابقه مبارزاتی خاصی ندارند، کارشان به جایی بکشد که منتقد هزینهداده و شناسنامهدار را به «قتل» تهدید کنند... احمد زیدآبادی خانم دهقانی اینجا دقیق نوشتهاند: زندان، تبعید و محدویت های جمهوری اسلامی ایران، نتوانستند آقای #احمدزیدآبادی را از میدانِ سیاست بِدَر کنند؛ براندازان بطور عام و پیروان امام اسماعیلیون بطور خاص، طورمار زندگی سیاسیِ شرف اهل قلم راپیچیدند. ارزشی ها میگویند هدف اینها لخت شدن است؛ خیر، هدف اینان نابودی ایران است.
3. سومین اشتباه بزرگ، مسأله همپیمانی با احزاب تروریست کردی بود. در این زمینه، از شبکه وابسته به دربار آل سعود انتظاری نیست؛ اما وقتی رهبران اپوزیسیون رسما از تروریستها حمایت کرده و بدنه «پر صدا» نیز متأثر از شبکه سعودی است، چه باید گفت؟

کار به جایی میکشد که مصی به مهتدی و کومله تریبون میده که منت سر مردم ایران بذارند که کردها باعث وحدت در ایران شدند!!! (حرفهایی که این چند وقت به اشکال گوناگون تکرار میشه و بوی سهمخواهی قومی میده!)
کافی است تاریخ این تروریستها را بخوانیم...

4. اشتباه چهارم، دیدارهای خارجی «مسیح علینژاد»، «نازنین بنیادی» و «حامد اسماعیلیون» است که اوج آن را در اجلاس هالیفکس شاهد بودیم. آنها گرچه به صراحت نمیگویند؛ اما خوب میدانند که در حال زمینهسازی برای «هجوم نظامی خارجی به ایران» هستند.

این حجم دیدارهای خارجی - از دیدار با مکرون که معلوم شد توسط سازمان «عدالت برای کردها» و برنارد هنری لوی هماهنگ شده بود تا حضور در هالیفکس و... - بدیهی است که این انگاره را در بخشی از جامعه ایجاد کند که «رابطه آنها با دولت خارجی چیست؟»


همه موارد فوق، تنها طی کمتر از یک هفته رخ داده است. طبیعی است که بخش مهمی از بدنه خاکستری جامعه، بدبینانه به رفتار این افراد نگاه کنند... ببینیم با بازی «ایران» و «آمریکا» چه خواهند کرد؟
پینوشت: دو نکته رو باید اضافه کنم:
1- بدیهیه که این رشتو، به تمام ابعاد بحران اخیر نپرداخته. مسائل زیادی هست که باید مورد توجه قرار بگیره... هدف این رشتو، صرفا ارزیابی علل ریزش بدنه معترضین است.
2- در این رشتو، پیشفرض گرفتهایم که «مسیح علینژاد»، «نازنین بنیادی» و «حامد اسماعیلیون» رهبران اعتراضات فعلی هستند. احتمالا بخش مهمی از معترضین با گزاره فوق مخالف باشند؛ اما شاخصهایی مانند «تجمعات خارج از کشور»، «حضور در مجامع بین المللی» و... این را نشان میدهد.
ثبت دیدگاه