چه کسی برای اولین بار نام منصوری را به عنوان یکی از متهمین پرونده اکبر طبری رسانه ای کرد!؟

به گزارش جهت، پرونده اکبر طبری هم به‌واسطه جایگاه او در ساختار اجرایی قوه قضائیه، هم برخورد شفاف با یک فساد شبکه‌ای در درون دستگاه قضا که توسط خود عدلیه کشف و پیگیری شد، برای دستگاه رسانه‌ای و تبلیغاتی ضدِ جمهوری اسلامی، موضوعی دشوار و نحوه مواجه با آن سخت و پیچیده بود. از همین رو این […]

چه کسی برای اولین بار نام منصوری را به عنوان یکی از متهمین پرونده اکبر طبری رسانه ای کرد!؟

به گزارش جهت، پرونده اکبر طبری هم به‌واسطه جایگاه او در ساختار اجرایی قوه قضائیه، هم برخورد شفاف با یک فساد شبکه‌ای در درون دستگاه قضا که توسط خود عدلیه کشف و پیگیری شد، برای دستگاه رسانه‌ای و تبلیغاتی ضدِ جمهوری اسلامی، موضوعی دشوار و نحوه مواجه با آن سخت و پیچیده بود.

از همین رو این شبکه رسانه‌ای از همان ابتدا تلاش کرد با ضریب بالا دادن به حواشی پیرامون پرونده، اصل موضوع را به حاشیه برده و  با چالش روبرو کند تا مبادا حجم بالای تبلیغات قبلی در خصوص عدم اراده‌ی قاطع در نظام و دستگاه قضائی برای برخورد حقیقی با دانه‌درشت‌های منسوب به حاکمیت زیر سؤال رود!

یکی از مهم‌ترین سوژه‌های حاشیه‌ای که دستگاه رسانه‌ای ضدانقلاب هنوز هم آن را رها نکرده، ماجرای مرگ مشکوک غلامرضا منصوری است.

قاضی بازنشسته و متهم ردیف نهم پرونده اکبر طبری که نامش به اتهام دریافت رشوه،   در دادگاه و کیفرخواست مطرح‌شده بود.

منصوری  قبل از شروع روند رسیدگی به پرونده، به بهانه درمانِ بیماری از کشور خارج و بعد از مطرح‌شدن نامش به‌عنوان یکی از متهمین این پرونده درحالی‌که مدعی بود قصد بازگشت به ایران را دارد در رومانی به طرز مشکوکی جان باخت، هرچند پلیس و سیستم قضائی کشور رومانی به‌صورت رسمی علت مرگ او را  خودکشی اعلام کردند.

حالا دستگاه رسانه‌ای مخالف جمهوری اسلامی،   پس از ماه‌ها از حادثه مرگ او موضوع را همچنان باهدف اثبات یک فرضیه دنبال و دائماً تکرار می‌کنند.

این فرضیه عبارت است از اینکه جمهوری اسلامی به‌واسطه این‌که قاضی منصوری اطلاعات مهمی در اختیار داشته علاقه‌ای به بازگشت او به کشور و برگزاری محاکمه نداشته و به همین دلیل او را در یک فرایند پیچیده امنیتی در کشور رومانی مورد سوءقصد قرار داده و به قتل رسانده است!

این رسانه‌ها هرروز نیز برای اثبات این فرضیه و تکرار و تثبیت آن در ذهن مخاطب،   داستان‌های جدید متوهمانه یا هیجان‌انگیزی مطرح می‌کنند؛ از ادعای بلند شدن و زنده شدن جنازه‌ی او در آمبولانس گرفته تا تأکید بر عدم تناسب وزن و ظاهر جنازه با مشخصات قبلی منصوری بدون توجه به تأثیرات بیماری در وزن و ظاهر ماه‌های آخر زندگی او تا گزارش دستپاچه خبرنگار شبکه لندن سعودی که حتی نام سخنگوی قوه قضائیه را هم نمی‌داند و به اشتباه به کار می‌برد  و گفت‌وگوهای سریالی با منابع نامشخص او و این اواخر هم ادعای ارتباط دو زن با وی و شکنجه و قتل!

داستان‌های مخاطب پسندی که همه و همه به هیجان‌انگیزتر شدن این فیلم‌نامه پلیسی – معمایی  کمک می‌کنند.

اما حل این معمای به‌ظاهر پیچیده و واکاوی نقش جمهوری اسلامی در مرگ غلامرضا منصوری با طرح و پاسخ به چند سؤال ساده، شدنی و آسان خواهد بود:

۱)  چه کسی برای اولین بار نام  منصوری را به‌عنوان یکی از متهمین پرونده اکبر طبری رسانه‌ای کرد؟ ضدانقلاب یا خودِ دستگاه قضائی؟ جواب این سؤال جالب است، نام منصوری برای اولین بار در کیفرخواست اکبر طبری و از زبان نماینده دادستان در جلسات دادگاه  مطرح شد و نه هیچ فرد یا رسانه دیگری!

۲)   زمانی که پاسخ سؤال اول را بدانیم، این سؤال نیز پیش خواهد آمد که جمهوری اسلامی اگر نسبت به اطلاعات موجود، نزد منصوری نگران بود اصولاً چه لزومی داشت نام او را به‌عنوان یکی از متهمین پرونده، طرح یا در کیفرخواست به‌عنوان یک سند قضائی به آن اشاره نماید!؟ آن‌هم در شرایطی که می‌دانست منصوری در ایران نیست و دسترسی به او نیز چندان آسان نخواهد بود.

۳)  سؤال بعدی در مورد نقش و جایگاه منصوری در ساختار پرونده اکبر طبری است، بر اساس آنچه در کیفرخواست پرونده مطرح‌شده، منصوری به‌عنوان متهم ردیف ۹، اتهامی تحت عنوان  دریافت ۵۰۰ هزار یورو رشوه از نجفی متهم ردیف ۲  داشته که ازقضا او نیز متواری و در خارج از کشور به سر می‌برد، در واقع منصوری جایگاه چندان مهمی در پرونده اکبر طبری و روند رسیدگی به آن نداشته که مثلاً شخص یا اشخاصی بخواهند باهدف اخلال در روند رسیدگی به این پرونده او را به قتل رسانند و از پرونده حذف کنند، چه اینکه در همین پرونده و در کنار منصوری نام قضات مشهور و مؤثر دیگری همچون علیزاده و قاسم‌زاده مطرح می‌شود که اتفاقاً جایگاه مهم‌تری از منصوری هم داشته و متهمین ردیف ۶ و ۷ پرونده بودند، اما بدون هیچ سناریوی پلیسی – معمایی محاکمه و محکوم به ۱۰ سال حبس شده‌اند!

 

۴)  سؤال بعدی مربوط به نحوه مرگ منصوری و حواشی قبل از آن است، همان‌طور که قبلاً در رسانه‌ها نیز اعلام‌شده، منصوری بر اساس پیگیری سیستم قضائی ایران و از طریق اینترپل در بخارست بازداشت می‌شود، اما درحالی‌که مذاکرات برای استرداد او در جریان بوده ناگهان خبر آزادی‌اش منتشر و در فاصله چند روز نیز خبر خودکشی‌اش رسانه‌ای می‌شود، سوال این است چرا رسانه های علاقه مند به این داستانِ معمایی، هیچ وقت از هیچ مقام قضائی یا پلیسی و امنیتی رومانی در مورد چرایی آزادی منصوری پیگیری نمی‌کنند؟

یا چرا هیچ گاه این سوال مطرح نمی‌شود که دولت رومانی چرا بعد از آزادی منصوری از او مراقبت و حفاظت لازم را به عمل نیاورده است؟

اصولا چرا هیچ رسانه‌ای از دولت رومانی که قانونا مسئول مرگ این شهروند ایرانی در کشور خود است سوالی نمیپرسد و چرا در حالی که آنها رسما اعلام کرده اند علت مرگ خودکشی بوده  خبرنگاران این رسانه ها از دولت رومانی جویای حقیقت در مورد مستندات خودکشی منصوری نمی‌شوند و انگشت اتهام را از همان ابتدا به سمت جمهوری اسلامی نشانه می‌گیرند؟

۵)  مهم ترین و البته آخرین سوال اینکه مرگ غلامرضا منصوری به نفع چه کسی تمام شده است؟ به نفع جمهوری اسلامی که خود نام او را مطرح کرده، خواستار دستگیری، استرداد و محاکمه اش بوده یا فی المثل به نفع دستگاه های جاسوسی غربی که با مرگ او توانسته‌اند یک سناریوی پلیسی رسانه ای را پیش برده و پرونده مهمِ اکبر طبری را تحت الشعاع قرار دهند!؟